بر اساس تحقیقی که مرکز تحقیقات pew روی دادههای سرشماری آمریکا انجام داده، در سال 1967، حدود 3 درصد از ازدواجها، ازدواج با فردی از قوم و نژاد متفاوت بوده. اما این آمار در سال 2015 به حدود 17 درصد رسیده! آمار دیگر کشورها هم حاکی از افزایش آمار ازدواج با فرهنگهای متفاوت است.
اما اینها یعنی اختلاف فرهنگی در ازدواج اهمیت ندارد؟ وقتی کنار آمار بالا، آمار 30 الی 50 درصدی شکست در ازدواج و طلاق را بگذارید، احتمالاً متوجه میشوید که حتی اگر نگوییم بخشی از طلاقها به دلیل اختلاف فرهنگی است، قطعاً میتوانیم بگوییم که افزایش آمار ازدواج با افرادی خارج از قومیت و نژاد، به معنی بیاهمیت بودن اختلاف فرهنگی در ازدواج نیست! پس با من و این مقاله بسیار مهم همراه باشید.
اختلاف فرهنگی در ازدواج چقدر اهمیت دارد؟
اگر مقالاتی مثل مقاله “اختلاف سن در ازدواج” را خوانده باشید میدانید که به طور کلی در سایت POL قرار نیست چیزی را به طور اغراقآمیز و افراطی توضیح بدهیم. همانطور که در آن مقاله هم گفتم اختلاف سنی در ازدواج صرفا یکی از فاکتورهای اثرگذار محسوب میشود و حتی زمانی که خانم بزرگتر از آقا باشد هم آن را به عنوان یک فاکتور منفی در نظر نمیگیریم.
اما در مورد اختلاف فرهنگی در ازدواج شرایط فرق دارد! در واقع با هر کدام از روانشناسانی که در مجموعه POL حضور دارند صحبت کردم، همهشان به اختلاف فرهنگی به عنوان یک فاکتور به شدت مهم و تأثیرگذار در ازدواج نگاه میکردند.
این یعنی ممکن است شما بتوانید آسانتر از کنار خیلی از فاکتورها، حتی سن، بگذارید اما اختلاف فرهنگی عملاً یک خط قرمز است و باید به شدت به آن توجه کنید. چرا که عدم توجه به آن ممکن است باعث “شکست در ازدواج” شود.
- بیشتر بخوانید: بزرگتر بودن زن در ازدواج
- بیشتر بخوانید: معیارهای ازدواج برای دختر
منظور از اختلاف فرهنگی در ازدواج چیست؟ تناسب فرهنگی در ازدواج یعنی چه؟
ببینید به طور کلی کلمه فرهنگ گستره بسیار وسیعی دارد. در واقع زمانی که صحبت از فرهنگ میشود ممکن است منظور مذهب، ارزشها، طرز فکر، شرایط اقتصادی، سیاستها، تحصیلات و حتی زبان یک فرد یا یک جامعه باشد! پس اختلاف فرهنگی، اختلاف در یک یا چند تای اینها و تناسب فرهنگی، تناسب در اغلب آنهاست.
حالا شاید اینجا بپرسید که از میان اینها کدامشان اهمیت دارند و کدامشان در ازدواج کماهمیت میشود؟ ببینید، شاید بشود تا حدودی اینها را از نظر اهمیت اولویتبندی کرد. مثلاً بگوییم زبان اهمیت کمتری از مذهب دارد. اما در نهایت چیزی که باعث ایجاد اختلافات میشود صرفاً اختلاف فرهنگی موجود نیست بلکه خود دو نفر، خانوادهها، میزان تعصب نسبت به فرهنگ و البته میزان انعطافپذیری آنهاست! یعنی چه؟
یک مثال از انعطافپذیری در اختلاف فرهنگی
زمانی که با روانشناسان مجموعه POL در مورد اختلاف فرهنگی صحبت میکردم، یکی از آنها به تجربهای اشاره کرد که در آن یک خانم و آقا برای “مشاوره فرزندپروری” به متخصص ما مراجعه کرده بودند. نکته جالب اینجا بود که آقا به طور کلی در قید و بند مذهب نبود اما خانم پوشش چادر داشت و برایش اهمیت زیادی داشت که حتی یک وعده از نمازهایش هم قضا نشود! نکته مهمتر اینجا بود که این دو به شدت با یکدیگر سازگار بوده و توانسته بودند زندگی خوبی را رقم بزنند. در عین حال متخصص دیگری به تجربهای اشاره کرد که طی آن خانم و آقا صرفاً بر سر اینکه خانم باید چادر بپوشد یا مانتو گشاد، به مشکل خورده و حتی تا مرز “طلاق” پیش رفته بودند!
در واقع چیزی که میخواهم بگویم این است که احتمالاً اولین نکته در موضوع اختلاف فرهنگی در ازدواج، میزان انعطافپذیری و سازگاری زوج است. اینکه چقدر بتوانند با باورهای متفاوت یکدیگر کنار آمده و آنها را هضم کنند. البته اگر اینجا به این فکر میکنید که خب چنین تجربهای یک چراغ سبز است و شما هم میتوانید به راحتی با فرد مورد نظرتان که اختلاف فرهنگی زیادی با شما دارد، یک “ازدواج موفق” بسازید، بدانید که در اشتباهید و در اغلب مواقع چنین چیزی ممکن نیست!
با توجه به اهمیتی که موضوع دارد پیشنهاد میکنم تشخیص میزان اختلاف فرهنگی، تشخیص میزان انعطافپذیریتان در مقابل باورهای متفاوت و… را به یک روانشناس متخصص سپرده و به سراغ جلسات “مشاوره پیش از ازدواج” بروید. مخصوصاً که این موضوع به شدت اهمیت دارد و به هیچ عنوان نباید بر سر آن ریسک کنید.
اگر اختلاف فرهنگی زیاد باشد چه؟
حتی طی تجربهای که بالاتر از آن صحبت کردم، خانم و آقا صرفاً در مذهب با هم اختلاف فرهنگی داشته و در اغلب دیگر موارد نسبتاً تفاهم داشتند. این یعنی وقتی اختلاف فرهنگی زیاد شود، به احتمال بسیار زیادی رابطه شما به سمت شکست خواهد رفت. منظور از اختلاف فرهنگی زیاد یه طور دقیقتر 2 چیز است:
- تفاوت نظر به شدت زیاد بر سر یک موضوع. مثلا اینکه یک نفر به شدت مذهبی باشد و نفر دیگر حتی به پایهایترین اصول مذهب احترام نگذارد.
- اختلاف در موارد زیاد. مثلا اینکه از نظر مذهبی، طرز فکر، شرایط اقتصادی و ذهنیت سیاسی و تحصیلات باهم متفاوت باشید.
در این شرایط احتمال موفقیت رابطه بسیار پایین است اما خب باز هم میتوانید برای تشخیص دقیقتر به سراغ مشاوره پیش از ازدواج بروید و اجازه بدهید او بررسیهای جزئیتری داشته باشد.
اگر اختلاف فرهنگی کم باشد چه؟
با توجه به گفته بالا، تفاوت فرهنگی کم یعنی اینکه تفاوت نظر در مورد یک موضوع بسیار اندک باشد و همینطور موضوعات کمی وجود داشته باشد که بر سر آنها تفاوت و اختلاف داشته باشید. در این شرایط راهکاری که میتواند به افزایش شانس موفقیت رابطه کمک کند، یادگیری مهارت حل تعارض است.
در واقع حل تعارض مهارتی است که به شما میآموزد چطور بدون استفاده از “اقدامات مخرب رابطه” مثل تحقیر کردن، مقایسه کردن، توهین کردن و… بر سر یک موضوع مورد اختلاف با فرد مقابل صحبت کرده و در نهایت یا اختلاف را از بین ببرید یا حداقل تعارض را مدیریت کرده و بتوانید در کنار هم زندگی کنید.
البته باز هم موضوع به این آسانی نیست که صرفاً در چند کلاس شرکت کرده و همه چیز را یاد بگیرید. چرا که در هر حال در این شرایط هم نیاز است که هر دو نفر علاقهمند به تلاش برای ساخت یک رابطه باشند و زحمات و سختیهای آن را تحمل کنند. همینطور هر دو نفر باید مانند یک انسان بالغ توان پذیرش نقصهای خودشان را داشته باشند. اگر باز هم به من باشد میگویم تشخیص دقیقتر و همینطور آموزش مهارت حل تعارض را به مشاوره پیش از ازدواج بسپارید.
آیا توافق بر سر اختلافات کافی است؟ در چه صورت تفاوت فرهنگی مانع ازدواج نیست؟
خوب، بیایید شرایطی را در نظر بگیریم که شما بر سر موضوعی با همسر آیندهتان به اختلاف خوردهاید، اما بعد بر سر آن موضوع با هم به توافق رسیدهاید. مثلاً فکر کنیم که آقا به دلیل داشتن فرهنگ متفاوت، به شدت به این موضوع باور دارد که خانم نباید کار کند و حتماً باید خانهدار باشد. از طرفی خانم به شدت به کار کردن و پول درآوردن اهمیت میدهد. حالا در نهایت با هم به توافق رسیدهاید که خانم در منزل و از طریق فضای وب یک شغل پارهوقت داشته باشد. آیا همین توافق کافی است؟
شاید در این موضوع به خصوص، بتوانیم بگوییم توافق تا حدودی کافی است اما در بسیاری از مواقع و مخصوصاً بر سر موضوعات مهمی مثل مذهب تحصیلات و… ممکن است خانوادهها دقیقاً چیزی باشند که باعث اختلاف دوباره در رابطه میشوند! در واقع همانطور که وقتی یک ویروس وارد بدن ما میشود، بدن تمام تلاشش را برای از بین بردنش میکند، ممکن است سطح اختلاف دو خانواده آنقدر زیاد باشد که هر کدام از خانوادهها عضو جدید را به عنوان یک ویروس شناسایی کرده و تمامی تلاشش را برای خارج کردن از خانواده بکند.
این از موضوع اول و دوم هم اینکه اصولاً اختلاف فرهنگی صرفاً به یک اختلاف نظر کوچک ختم نمیشود. یعنی چه؟ یعنی زمانی که شما به عنوان خانم در فرهنگی بزرگ شدهاید که رشد و موفقیت را ارزش میبیند اما از طرفی آقا به شدت با کار کردن و رشد کردن زن مخالف است، صرفاً قرار نیست بر سر موضوعی مثل کار کردن خانم به مشکل بخورید!
بلکه احتمالا در آینده موضوعات مختلف دیگری هم از این اختلاف فرهنگی بیرون آمده و باعث ایجاد مشکلاتی میشود. به خاطر همین جزئیات ریز و غیر قابل مشاهده است که اینقدر پیشنهاد اکید دارم تا به سراغ مشاوره پیش از ازدواج بروید. در واقع در جلسات مشاوره پیش از ازدواج متخصص طی چند جلسه مصاحبه و همینطور به کمک چند 100 تست روانشناسی میزان تفاهمها و اختلافهای شما و البته میزان آمادگی رفتاری و روانی هر طرف را برای ازدواج میسنجد تا بتواند تا جای ممکن ریسک شکست در ازدواج را پایین بیاورد.
نکاتی برای کنار آمدن با اختلاف فرهنگی
1_ اگر بر سر موضوعی اختلاف شدیدی دارید، سعی کنید هر کدام به طور جداگانه باورهایتان را به چالش بکشید. یعنی چه؟ با نگاه انتقادی آنها را نقد کنید. شاید در این شرایط به این نتیجه برسید که واقعاً باور یکی از شما یا حتی دو نفرتان آنقدرها هم با استدلال و منطقی نیست.
2_ حتماً مهارت “حل تعارض” را یاد بگیرید تا در برخورد با اختلافات بدون استفاده از رفتارهای مخرب رابطه و در عین آرامش اختلافات را حل یا مدیریت کنید.
3_ گاهی مواقع با شریکتان نشسته و سعی کنید در مورد مزایای فرهنگی طرف مقابل حرف بزنید تا متوجه شوید که فرد روبهرو فرهنگ ضعیف یا قدیمی ندارد! بلکه صرفاً مشکل اختلاف فرهنگی است و نه فقر فرهنگی.
4_ از همین حالا با خودتان روراست باشید و بپذیرید که برای به نتیجه رساندن چنین ازدواجی نیاز است زمان زیادی را صبر و سختیهای زیادی را تحمل کنید. البته که صبر و تلاش 2 مؤلفه مهم در تمامی ازدواجهای موفق هستند! همانطور که دکتر صاحبی عزیز میگوید، ((ازدواج موفق یافتنی نیست، ساختنی است… .))
5_ اگر متوجه شدید که خانوادهها قصد دخالت (منظور صرفا راهنماییهای عاقلانه و در حد اندک نیست.) در رابطه را دارند، با روی خوش به آنها بفهمانید که به سنی رسیده که بتوانید خودتان مشکلات را حل کنید و نیازی به راهنماییهای دیگران ندارید. حتی میتوانید به آنها بگویید که به جلسات مشاوره میروید تا بر اساس گفتههای تخصصی و روانشناسی مشکلات را حل کنید. در ضمن سعی کنید از آنها ناراحت نباشید چرا که در هر حال آنها به نوبه خود تلاش در مراقبت از شما دارند.
خلاصه: اختلاف و تفاوت فرهنگی از جمله معیارهای به شدت مهم در ازدواج هستند و به هیچ عنوان نباید از کنار آن ساده عبور کنید. اصولاً روانشناسان پیشنهاد میکنند وقتی که اختلاف فرهنگی زیاد است از جدی کردن رابطه صرف نظر کنید. همینطور اگر اختلاف فرهنگی اندک است و خانم و آقا میتوانند بر سر موضوعات مورد اختلاف به تفاهم برسند، باید نقش خانواده را هم بررسی کرد و مطمئن شد که قرار نیست خانواده با دخالتها باعث شکست این ازدواج شود. در نهایت با توجه به اهمیت موضوع پیشنهاد شدیدی داریم که حتماً قبل از جدی کردن رابطه به جلسات مشاوره پیش از ازدواج رفته و مراحل لازم را برای بررسی میزان تفاهمها و همینطور آمادگی هر نفر برای ازدواج را طی کنید.
کلام آخر
خب به انتهای مقاله رسیدیم. در این مقاله موضوع مهم اختلاف فرهنگی در ازدواج را بررسی کردیم. در آخر اگر سؤال یا نظری دارید در بخش نظرات آن را مطرح کنید تا متخصصان روانشناس POL به سؤالات شما پاسخ بدهند.
۲ پاسخ
مرسی از مقاله خوبی که نوشته بودید.
خواهش سمانه جان 🙂