با مادرم به خاطر خواستگارم مشکل دارم!

با مادرم به خاطر خواستگارانم مشکل دارم!

با مادرم به خاطر خواستگارم مشکل دارم! حداقل میان جوانان ایرانی که وابستگی زیادی به خانواده داشته و البته بسیاری از آنها برای ازدواج نیازمند اجازه والدین هستند، این مشکل به وفور دیده می‌شود. اما راهکار چیست؟!

با مادرم به خاطر خواستگارانم مشکل دارم؛ آیا حق با من است؟!

احتمالا خودتان ده‌ها مثال در ذهن دارید که برای ازدواج، بر خلاف میل خانواده رفتار کرده و بعدا به شدت پشیمان شده‌اند، در عین حال افرادی را هم به خاطر دارید که به دلیل اجبار خانواده، تن به ازدواج اجباری داده و باز هم پشیمان شده‌اند! پس قطعا من و حتی روانشناسان هم بدون بررسی دقیقا رابطه شما نمی‌توانند نظری در مورد درست یا غلط بودن تصمیم‌تان بدهند. اما چند مسئله بزرگ وجود دارد که باید به آن توجه کنید.

1_ شاید تعامل با خانواده واقعا سخت باشد!

لجبازی

اول از همه اینکه به احتمال زیاد، قرار است در این تعارض حسابی اذیت شوید، از طرفی اگر خانواده کنترل‌گری داشته باشید قطعا به این راحتی اجازه این ازدواج را به شما نمی‌دهند و از طرفی اگر کنترل‌گر هم نباشند، احتمالا حسابی قرار است بر سر راه‌تان سنگ‌اندازی کنند. اما نکته اینجاست که از هر طرف نگاه کنید، نمی‌توانید با لجبازی مشکل‌تان را با آنها حل کنید. پس در درجه اول لطفا برای اینکه به هدف‌تان برسید، دست از لجبازی بکشید. (برای خودتان!)

2_  باید به آنها بلوغ‌تان را نشان بدهید

به احتمال زیاد، سن شما در حال حاضر کم‌تر از 25 سال است یا در طول زندگی‌تان بارها تصمیمات اشتباه (البته اشتباهات جوانی) گرفته‌اید که باعث شده خانواده به شما بی‌اعتماد شوند. در این شرایط شما باید به آنها نشان بدهید که واقعا انسان بالغی هستید، نه دختر یا پسر کوچکی که هنوز برای رسیدن به خواسته‌اش با زور و اجبار پیش رفته و همیشه هم تصمیمات اشتباهی می‌گیرد. برای رسیدن به این هدف، اولین قدم دست از لجبازی کشیدن است.

بیشتر بخوانید:

3_ از یک منبع کمک بگیرید!

خب، نکته بعدی این است که چه خوش‌تان بیاید و چه نه، در هر حال الان نظر شما آنقدرها پیش خانواده معتبر نیست و از طرفی هم واقعا نیازمند راضی کردن‌شان هستید. پس بهتر است در این شرایط از کسی کمک بگیرید که نزد خانواده‌تان حرفش اعتبار دارد. مثلا:

  • به جلسات مشاوره پیش از ازدواج بروید تا اگر روانشناس به این نتیجه رسید که واقعا ریسک شکست این ازدواج پایین و احتمال موفقیتش بالاست، طی یک جلسه با خانواده‌تان صحبت و آنها را قانع کند.
  • اگر در اطرافیان ریش‌سفید یا کسی وجود دارد که خانواده‌تان او را به عنوان انسان عاقلی می‌شناسند و البته او هم با شما رابطه خوبی دارد، به سراغش رفته و از او کمک بگیرید.
  • به سراغ افراد بامرتبه بروید! مثلا استاد دانشگاه، معلم و… .

نکته: همانطور که دکتر صاحبی می‌گویند، هدف در ازدواج فقط بهم رسیدن نیست، بلکه با هم ماندن است! با توجه به این موضوع اگر متوجه شدید اغلب اطرافیان عاقل و مخصوصا اگر مشاور پیش از ازدواج نسبت به این رابطه بدبینی دارند، لطفا کمی به افکارتان آگاه شوید! در این شرایط احتمالا خودِ شما هم بیشتر از اینکه درگیر افکار منطقی باشید، در چاله احساسات و تمایلات گیر کرده‌اید که اجازه نمی‌دهد تصمیم درستی بگیرید. تصمیماتی که در این شرایط گرفته می‌شود اصولا نتیجه خوبی به همراه ندارد.

خلاصه: در بعضی مواقع، اختلاف با خانواده بر سر یک خواستگار، صرفا به خاطر لجبازی یا خانواده یا اصلا ترس‌های بی‌جهت آنهاست. در این شرایط می‌توانید با راهکارهایی مثل بهبود رابطه‌تان با خانواده یا مراجعه به جلسات مشاوره پیش از ازدواج، تا حدود زیادی مشکل را حل کنید. اما در بعضی مواقع هم واقعا مشکل اصلی، انتخابِ شماست! در هر حال ممکن است واقعا خانواده‌تان نتوانند شما را از تصمیم‌تان منصرف کنند اما خب وقتی تمامی افراد عاقل و تجربه‌دار، همینطور افراد متخصص مثل روانشناس به شما می‌گویند که شکل‌دهی به این رابطه اشتباه است، بدانید که در موقعیت بسیار مهمی ایستاده‌اید.

کلام آخر

خب به انتهای مقاله رسیدیم. در این مقاله به این موضوع پرداختیم که اگر با مادرم به خاطر خواستگارانم مشکل دارم، چه راهکاری برای حل این مسئله و مشکل در پیشِ پایم قرار دارد؟ در آخر اگر سوال و نظری دارید در بخش نظرات منتظر شما عزیزان هستم.

فرهاد معمار صادقی

فرهاد معمار صادقی

در نوشتن این مقاله، از روانشناس مجموعه پل، فرهاد معمار صادقی کمک گرفته شده است. برای آشنایی بیشتر با روانشناس، کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *