چه سوال خوبی! آیا در شرایط فعلی که اینقدر مشکلات مالی و اقتصادی وجود دارد، یک زوج می‌توانند به سراغ ازدواج آسان رفته و با پایین آوردن انتظارات‌شان، زندگی ساده و موفقی را شروع کنند؟ در این مقاله به یک جواب نسبتا کامل و البته منطقی درباره این سوال می‌رسیم.
ازدواج آسان واقعا شدنی است؟
اول از همه باید مشخص کنیم که منظور از ازدواج آسان چیست؟ ببینید، به طور کلی در روانشناسی نسبت به این موضوع که دو نفر می‌توانند با انتظارات بسیار پایین با هم ازدواج کرده و با سختی‌های مالی زندگی روبرو شوند، کمی بدبینی وجود دارد! چراکه به طور کلی ما انسان‌ها موجودات متوقعی هستیم و این توقع می‌تواند در میانه مسیر، کمی شرایط زندگی را برای‌مان سخت کند. به همین دلیل باید قبل از همه چیز باید مشخص کنید که دقیقا منظورتان از زندگی و ازدواج آسان چیست. اجازه بدهید بیشتر توضیح بدهم.
آسانی که سخت می‌شود یا آسان‌تر؟!
شاید اگر به پدربزرگ و مادربزرگ‌تان بگویید که قصد ازدواج آسان را دارید، شما را تشویق کرده و بگویند خدا بزرگ است و قطعا آینده روشنی چشم انتظارتان است. اما اگر کمی دیدگاه واقع‌بینانه‌ای داشته باشیم، احتمالا می‌دانیم که شرایط اقتصادی کشور ما بد است و نکته مهم‌تر اینکه هر روز شرایطش بدتر می‌شود! با توجه به این بی‌تدبیری‌ها در حوزه اقتصاد کشور، متاسفانه شرایط یک خانواده بدون پشتوانه هم هر روز در حال بدتر شدن است.
پس باید این سوالات بسیار بزرگ را مطرح کنید که:
- آیا می‌توانم در شرایط اقتصادی فعلی یک زندگی ساده و نسبتا سخت را تحمل کنم؟
- با توجه به شرایط، اگر وضع اقتصادی بدتر شد، آیا توانایی تحمل سختی‌های بیشتر را هم دارم؟ خانه کوچک‌تر، تجملات کم‌تر، مهمانی و تفریح کم‌تر و… ؟
می‌دانم شاید شما هزاران برنامه برای آینده زندگی‌تان داشته و بگویید که طبق اهداف‌مان مثلا قرار است تا 5 سال دیگر یک زندگی بهتر بسازیم. اما انسان عاقل همیشه در کنار دیدن بهترین شرایط ممکن، روی این موضوع هم حساب می‌کند که در بدترین موقعیت، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟! پس اگر الان در مورد یک زندگی با شرایط سخت نسبت به تصمیم‌تان مردد می‌شوید، بدانید که احتمال غلط بودن تصمیم‌تان بسیار زیاد است. (البته که این تردید کاملا عادی و عاقلانه است!)
- بیشتر بخوانید: ازدواج مجازی موفق
جزئیات یک زندگی ساده را مشخص کنید!
شاید این تجربه را خیلی از شما داشته باشید، اینکه از دور شغلی را ببینید، با خودتان بگویید چه شغل خوب یا آسانی اما بعد از ورود به آن، متوجه شوید چقدر سختی‌های آن از چشم‌تان دور مانده بود! تا جایی که حتی شاید از ادامه دادنش منصرف شده باشید.
در مورد زندگی آسان هم شرایط به همین شکل است! گفتن جملاتی مثل اینکه با عشق با هم می‌سازیم، تحمل می‌کنیم و… آسان است. اما به عنوان یک انسان عاقل باید کمی دقیق‌تر جزئیات این زندگی را برای خودتان شرح بدهید. مثلا:
- بگویید آیا حاضرید چند سال بدون لباس جدید خریدن سر کنید؟
- حاضرید زندگی تجملاتی اطرافیان را مشاهده کنید و دم نزنید؟
- فخرفروشی‌ها و زخم زبان‌ها را تحمل می‌کنید؟
- می‌توانید اسباب‌کشی سالیانه را تحمل کنید؟
- می‌توانید استرس یک زندگی با شرایط اقتصادی نابسامان را تحمل کنید؟
- می‌توانید بپذیرید بارها به بیرون از خانه بروید و چیزهایی که می‌خواهید، حتی یک غذای ساده را نخرید؟
شاید بد نباشد نگاهی به جزئیات زندگی یکی از اطرافیان‌تان که شرایط اقتصادی بدی دارد، بیندازید.
بدانید عشق خیلی ماندگار نیست!
بسیاری از زوج‌هایی که امروز پله‌های دادگاه خانواده را طی می‌کنند، همان‌هایی بودند که می‌گفتند با عشق قرار است زندگی زیبایی بسازند، بی‌خبر از آنکه واقعا عشق آن چیزی که تصور می‌کنند، نیست! در واقع عشق یا همان احساسات و هیجانات رابطه قرار نیست تا آخر عمر شما همینقدر شدید و جذاب باقی بمانند! اجازه بدهید به شکل دیگری صحبت کنم:
امروز عشق، یک انگیزه بزرگ میان شما دو نفر است. حالا سختی‌های زندگی را مانند یک گونی با 10 کیلو برنج که روی دوش‌تان گذاشته‌اید تصور کنید. قطعا این وزن زیاد امروز شما را آزار می‌دهد اما خب انگیزه‌ای به اسم عشق، باعث می‌شود آن را تحمل کنید.
4 سال دیگر، در بهترین حالت عشق هنوز میان شما وجود دارد اما دیگر مثل امروز انگیزه قدرتمندی نیست و کمی از شدت هیجاناتش کاسته شده. حالا آن گونی برنج 10 کیلویی، اگر حتی سنگین‌تر نشده باشد هم (یعنی اگر سختی‌های‌تان بیشتر نشده باشند) شما را بیشتر از قبل آزار می‌دهد، چراکه دیگر انگیزه‌تان برای ادامه دادن مثل قبل قوی نیست. پس بسیار مهم است بدانید که قدم گذاشتن در مسیر یک زندگی دو نفره با مشکلات اقتصادی، واقعا کار سختی است و قرار هم هست که در آینده خیلی سخت‌تر از شرایط فعلی باشد.
به انسان درستی اعتماد کنید!
احتمالا تا الان تا حد مناسبی به جواب این سوال رسیده اید که آیا ازدواج آسان واقعا شدنی است یا نه. اما قبل از اتمام مقاله یک نکته مهم دیگر هم وجود دارد که باید بیان شود. اینکه آیا واقعا انسان مناسبی را انتخاب کرده‌اید؟ درست است که شناخت انسان‌ها کار آسانی نیست، اما دو چیزی وجود دارد که نمی‌توان از آنها چشم‌پوشی کرد:
اول اینکه بعد از گذشت مدتی، بسیاری از انسان‌ها در روابط‌شان با مرور با اعمال و رفتارشان، نشان می‌دهند که واقعا چه آدمی هستند! مسئولیت‌پذیرند یا مسئولیت‌گریز، پرخاشگرند یا به دیگران احترام می‌گذارند، می‌شود روی حرف‌شان حساب کرد یا نه و… . تنها کاری که لازم است، این است که واقعا آنها و رفتارشان را دیده و سعی نکنید شخصیت واقعی آنها را انکار کنید. (مقاله تفاوت دوست داشتن و هوس را بخوانید.)
نکته دوم اینکه تفاهم در ازدواج اهمیت زیادی دارد. با توجه به بزرگ بودن ریسک ازدواج، باید تا جای ممکن از خطر شکست رابطه آنهم در شرایطی که وضعیت اقتصادی مناسبی ندارید، بکاهید. چطور؟ یکی از بهترین انتخاب‌ها این است که به جلسات مشاوره پیش از ازدواج رفته و به کمک مشاور متوجه شوید شما دو نفر چقدر با هم سازگاری دارید.
خلاصه: روانشناسی نگاه نه‌چندان خوش‌بینانه‌ای به ازدواج آسان دارد و اینطور بیان می‌کند که بودن و ساختن در چنین رابطه‌ای واقعا کار سخت و طاقت‌فرسایی است. بنابراین بهتر است حسابی قبل از جدی کردن تصمیم‌تان درباره آن، در موردش فکر کنید.
کلام آخر
خب به انتهای مقاله رسیدیم. در این مقاله به این سوال جواب دادیم که ازدواج آسان واقعا شدنی است؟ و اینکه قبل از جدی کردن تصمیم‌مان در مورد این رابطه باید به چه چیزی توجه کنیم. در آخر اگر سوال و نظری دارید در بخش نظرات آن را مطرح کنید تا روانشناسان پل پاسخگوی تان باشند.
۲ پاسخ
به نظرم من که خیلی حرفاتون منطقی بود. مرسی
این مقاله منو ترسوند 🙁