اگر قرار بود مقالات وب سایتِ پُل را نسبت به حساسیتشان اولویتبندی کنم، قطعاً مقاله ازدواج با مرد بچه دار و مقاله ازدواج با زن بچه دار جزو اولینها بودند! با توجه به حساسیتی که موضوع دارد پیشنهاد میکنم حتماً تمامی این مقاله را بخوانید تا از دیدگاه روانشناسی آن را برایتان باز کنم.
آیا ازدواج با مرد بچه دار اشتباه است؟
ببینید، اینطور نیست که بگویم ازدواج با مرد بچه دار الزاماً قرار است به شکست ختم شود. اما این رابطه یکی از حساسترین موضوعات است، چراکه ریسک شکست این ازدواج نسبت به انواع دیگر ازدواجها بسیار بالاست، خیلی بیشتر از چیزی که خودتان تصور کنید! پس به هیچ عنوان نباید نسبت به آن بیتوجه باشید یا مثلاً بگویید چون فلان فرد در اقوام و دوستان با یک مرد بچه دار ازدواج کرده و زندگی خوبی دارد، زندگی من هم آسوده خواهد بود.
چرا ازدواج با مرد بچه دار حساس است؟ معایب ازدواج با مرد بچه دار
مشکل اینجاست که در زمان صحبت از این ازدواج، خانمها به موضوعات مهم توجه نمیکنند و بسیاری از نکات را از قلم میاندازند. چیزهایی که حتی اگر به آنها فکر کنند، ممکن است در همین لحظه به خاطرشان از ازدواج صرف نظر کنند. اما بدون توجه به آنها وارد رابطه شده، هم آینده خودشان را به خطر میاندازند، هم فرد مقابل و هم بچه او را! پس در ادامه به شما توضیح میدهم که این ازدواج چه معایب احتمالی دارد تا ببینید واقعا توانایی ورود به این رابطه را دارید؟
1_ همه شما، نیمی از او!
اول از همه اینکه احتمالاً شما هم مثل هر دختر و خانم دیگری دوست دارید در این ازدواج 100 درصدِ خودتان را وسط بگذارید! یعنی همه جوره برای این ازدواج از خودتان مایه بگذارید. اما نکته اینجاست که حتی در بهترین حالت، آقا صرفاً میتواند با نیمی از خودش در این رابطه باشد. چراکه از قبل نیمی از خودش را صرف بچهاش کرده! پس در درجه اول باید به این موضوع توجه کنید که خواه و ناخواه او نمیتواند به اندازه شما در این رابطه از خودش مایه بگذارد؛ چه از لحاظ مالی، چه زمانی و حتی احساسی!
2_ اولویت اول
شاید بتوان گفت یکی از ویژگیهای “ازدواج موفق” این است که زن و مرد همدیگر را اولویت اول زندگی خودشان بدانند. یعنی مثلاً آقا به عنوان اولویت اول به شغلش نگاه نکند یا خانم، خانواده خودش را در اولویت اول نگذارد. اما در ازدواج با مرد بچه دار به احتمال زیاد شما اولویت اول نیستید، چراکه از قبل یک اولویت در این رابطه وجود دارد و خب شمایی که در حال ورود به رابطه هستید، باید این نکته را قبول کنید.
زمانی که صحبت از اولویتها میشود یعنی مثلاً ممکن است مجبور شوید به خاطر هزینههای بچه او، از بخشی از هزینههای خودتان بگذرید یا مثلاً مجبور شوید زمانهایی از تفریحتان را از دست بدهید چراکه شوهرتان باید برای فرزندش زمان بگذارد.
3_ شما نفر سومید!
اگر این نکته را بدانید و آن را بپذیرید، شاید بخشی از ریسک شکست این ازدواج کاهش پیدا کند! اینکه شما نفر سوم این رابطه هستید. یعنی چه؟ به زبان ساده، با توجه به اینکه این الزاماً یک رابطه دو نفره و عاشقانه نیست، باید قبول کنید که قرار است در آن بخش زیادی از رویاهایتان برای گردشها و سفرهای دو نفره، تنهاییها، لحظات عاشقانه و… را از دست بدهید. دقیقاً مانند یک زن و شوهر که یک یا چند فرزند دارند و دیگر نمیتوانند مثل “دوران نامزدی” خوش بگذرانند. اگر این موضوع را میپذیرید، خب نسبت به خیلیهای دیگر برای این ازدواج آمادهترید.
4_ مسئولیتها
یکی از نکات دیگری که باید در مورد این رابطه بدانید، بحث مسئولیتهاست. یعنی چه؟ اینجا شما دو مسئله بزرگ دارید. اول از همه اینکه شوهر شما در برابر فرزند یا فرزندانش یکسری مسئولیتها دارد و شما به هیچ عنوان قرار نیست این مسئولیتها را زیر سؤال ببرید، چراکه شما نفرِ جدید این رابطه هستید.
مورد بعدی اینکه حتی شما هم در برابر این فرزند مسئولیتهایی دارید و باید از همین الان و قبل از جدی شدن رابطه این مسئولیتها را بشناسید.
خلاصه: بنابر چیزی که تا اینجای مقاله گفتم، اول از همه باید بپذیرید که ازدواج با مرد بچه دار مانند ازدواج با یک مرد عادی نیست و در این ازدواج احتمالاً تفاوتهایی در انتظارها و اولویتها استانداردها و غیره وجود دارد. مخصوصاً اینکه ممکن است شما در این ازدواج اولویت اول نباشید و زمانی که صحبت از اولویت است، یعنی چه از لحاظ زمانی، چه مادی و چه احساسی باید انتظاراتتان را پایین بیاورید. اگر با این بخش از مقاله موافقید ادامه آن را بخوانید.
زندگی با بچه شوهر
خب به بخش دوم ماجرا رسیدیم! تا اینجا صرفاً صحبت از پذیرش همسری بود که یک بچه دارد اما از اینجا به بعد در مورد خود فرزند است. پس اگر قرار است با فرزند همسرتان کوچکترین رابطهای را داشته باشید یا حتی باید در یک خانه با او زندگی کنید، این قسمت را بخوانید.
1_ عدم پذیرش از سمت فرزند
اولین مسئلهای که ممکن است با آن روبرو شوید این است که فرزند همسر شما، شما را به عنوان مادرش نپذیرد و حتی ممکن است شما را به عنوان رقیب مادر واقعی خودش دیده و این موضوع باعث شود بدرفتاریهای زیادی داشته باشد.
2_ تحمل فرزندی با اخلاق متفاوت!
نکته بعدی این است که در هر حال این فرزند توسط یک پدر و مادر با اخلاق متفاوت از شما بزرگ شده، خلافِ چیزی که در ذهنتان به عنوان ایدهآل وجود دارد. همینطور احتمال دارد به دلیل اینکه پدر و مادرش دائم در حال دعوا و بحث بودهاند، بدرفتاریهایی داشته باشد که شما باید با آنها کنار بیایید.
3_ ازدواجی دیگر!
اگر قرار باشد چیزی که تا اینجا گفتم را یک بار دیگر به زبان روانشناسی ساده کنم، باید اینطور بگویم که علاوه بر شوهرتان عملا شما در حال انجام یک ازدواج دیگر هم هستید! چون دقیقاً همانطور که در جلسات مشاوره پیش از ازدواج باید تفاهمتان با شوهرتان را بررسی کنید، استانداردها، ارزشها، تفاوت سنی و… را مورد بررسی قرار بدهید، ممکن است نیاز باشد مواردی را هم با فرزند شوهرتان بررسی و اطمینان حاصل کنید که قرار نیست با او دائم به مشکل بخورید. مخصوصاً که این مشکلات میتواند روی رابطه شما با همسرتان تأثیر بگذارد.
چند نکته مهم
قبل از اینکه مقاله تمام شود باید به چند نکته مهم اشاره کنم که حتماً نیاز است آنها را قبل از جدی کردن این رابطه مورد توجه قرار بدهید.
1_ وظایف همسر
در ادامه بحث بالا، یک نکته مهم هست که نباید جا بماند. اینکه در هر حال همسر شما در برابر شما یکسری مسئولیتها و وظایف دارد و از الان باید در مورد آنها گفتگو کنید. این مسئولیتها شامل مسئولیت مالی، غیر مالی، زمان گذاشتن و… است. یادتان باشد قرار هم نیست به خاطر وجود یک بچه در این رابطه، تمامی حقوق شما زیر سؤال برود.
2_ حد و مرزها
هر رابطهای، چه رابطه زناشویی و چه رابطه دوستانه نیازمند وجود یکسری حد و مرزهای مشخص است. اما با توجه به حساس بودن این رابطه حتماً باید به کمک یک روانشناس و متخصص حد و مرزهایی را در رابطه با فرزند همسرتان و همینطور خود او مشخص کنید تا در آینده به مشکل نخورید.
3_ این یک رابطه تکبعدی نیست
یادتان باشد که این یک رابطه تکبعدی نیست! این یعنی قرار نیست صرفاً با حل شدن تعارضات و مشکلات مربوط به فرزند، رابطه شما گل و بلبل شود! در واقع همانطور که در مقاله معیارهای ازدواج موفق هم گفتم، یک رابطه وقتی احتمال موفقیتش بالاست که هر ۲ طرف در موضوعات مختلف تفاهم داشته باشند! با توجه به این موضوع، حتماً و حتماً به جلسات مشاوره پیش از ازدواج رفته و اجازه بدهید مشاور طی چندین جلسه و همینطور به کمک چند 100 سؤال تستی، مشخص کند که اصلاً شما در موضوعات مختلف چقدر تفاهم داشته و چقدر ریسک شکست رابطهتان بالاست.
4_ در مورد وظایفتان در قبال فرزند گفتوگو کنید
نکته بعدی اینکه شما باید از همین حالا مشخص کنید چه وظایفی در قبال این فرزند دارید؟ چراکه ممکن است بعضی موارد واقعاً موردِ قبول شما نباشد و در مقابل همسرتان از شما انتظارش را داشته باشد.
5_ در مورد دلیل جدایی ازدواج قبلی بپرسید!
درست است که “کنجکاوی در گذشته همسر”، انتخاب خیلی خوبی نیست. اما خب این موضوع مهمی است که چرا از همسر گذشتهاش جدا شده؟ ممکن است مسئلهای که باعث جدایی شده هنوز هم در رابطه شما اختلال ایجاد کند. پس در مورد این موضوع سؤال کنید.
6_ در مورد همسر گذشتهِ همسرتان روشن باشید!
نکتهای که در مقاله ازدواج با مرد مطلقه هم به آن اشاره کردم، این بود که مشخص کنید آیا همسر گذشته همسرتان قرار است دوباره در این زندگی حضور داشته باشد؟ مثلاً در این رابطه ممکن است بخواهد به خاطر دیدن فرزندش، هر از گاهی به خانه شما بیاید. آیا این موضوع برایتان ناراحتکننده است؟ پس حد و مرزها را در موردش مشخص کنید.
7_ به تغییرامید نداشته باشید
در مقاله تغییر همسر بعد از ازدواج هم گفتم که به طور کلی روانشناسی میگوید نباید به امید تغییر، با کسی وارد رابطه شوید. پس لطفاً نه امیدی به تغییر رفتارهای بد همسر آیندهتان داشته باشید و نه حتی در مورد تغییر فرزندان خیلی خوشبینی نشان بدهید.
8_ گذشت!
یادتان باشد، هر رابطهای برای موفق شدن نیاز به گذشت طرفین دارد اما رابطه با مرد بچه دار، نیازمند گذشت بسیار بیشتری است.
خلاصه: به طور خلاصه ازدواج با مرد بچه دار یکی از پرریسکترین و حساسترین رابطههاست. اگر از قبل بهشکل اصولی ریسکهای این ازدواج را مد نظر قرار نداده و بر سر موضوعات خاص تفاهم نکنید، احتمالاً به سرعت به مشکل میخورید. در ضمن، بهترین انتخاب این است که اجازه بدهید در جلسات مشاوره پیش از ازدواج ابتدا میزان تفاهم شما مشخص شده، سپس به موضوع فرزند همسرتان هم رسیدگی شود تا ریسک شکست این ازدواج پایین بیاید.
کلام آخر
خب به انتهای مقاله رسیدیم. در این مقاله موضوع ازدواج با مرد بچه دار، ریسک این ازدواج، معایب، نکات مهم و البته مواردی که شما باید مورد توجه قرار بدهید را بررسی کردیم. همانطور که گفته شد، به هیچ عنوان پیشنهاد نمیشود بدون مشورت با روانشناس، این رابطه را جدی کنید. در آخر اگر سؤال و نظری دارید در بخش نظرات منتظر شما هستم.