تا به حال با حسرت دوران مجردی رو به رو بودهاید؟ در بسیاری از مواقع پای درددل اطرافیان مینشینیم و میبینیم در هر شرایطی که هستند، حسرتهای زیادی دارند. اگر شغل و درآمد خوبی داشته باشند میگویند «دلم میخواد برگردم به دورانی که مسئولیتی نداشتم. الان به هیچ تفریحی نمیرسم.» ، اگر صاحب فرزند هستند احتمالاً این جملات را به زبان میآورند «هیچوقت بچهدار نشیها! بچه آسایش و آرامش رو از آدم میگیره.» و اگر شریک زندگی خود را یافته و ازدواج کرده باشند میگویند «دلم برای اون دورانی که آزادانه با دوستام میرفتم بیرون تنگ شده. آزادی و فراغت دوران مجردی رو میخوام.»
چرا همیشه اینگونه است؟ در بعضی از مواقع شاهد حجم انبوهی از حسرت در دل دیگران هستیم و همواره اطرافیان را در حال دلتنگی برای گذشته میبینیم! خودمان هم حسرتهای زیادی داریم؛ حتی اگر در شرایط آنها نباشیم و دلتنگیهای دیگران را درک نکنیم. علت ایجاد حسرتها چیست و آیا راه حلی دارد؟ در این مقاله به این دو پرسش و به طور ویژه حسرت دوران مجردی میپردازیم. اگر با این حسرت درگیر هستید یا میترسید که در آینده درگیر شوید (!) شما را به مطالعه ادامه مقاله دعوت میکنم.
پاسخ کلی به حسرت دوران مجردی
-
مقایسه کردن یک شیوه طبیعی برای مغز است.
مغز انسان، بسیاری از مسائل را با مقایسه کردن درک میکند. بیایید با یک مثال روشن به آن بپردازیم؛ اگر من صد هزار تومان پول داشته باشم و اطرافیانم یک میلیون تومان، احتمالاً احساس بیپولی و بدبختی خواهم کرد و اگر برعکس باشد احساس برتری و رضایت. مبلغ پول یکسان است و صرفاً در مقایسه با دیگران احساس رضایت یا نارضایتی معنا پیدا میکند. بنابراین مقایسه کردن، شیوه مغز برای دریافت مفاهیم است.
نکته مهم اینجاست که نباید در دام مقایسه مداوم گرفتار شویم؛ زیرا مفاهیمی مثل حسرت نیز حاصل عمل مقایسه کردن میباشد. به این صورت که فرد شرایط اکنون خود را با شرایط سابق مقایسه میکند، معایب شرایط کنونی را با مزایای وضعیت سابق میسنجد و سپس حس حسرت شما آماده است! در اکثر مواقع، ما مقایسهگرانی عادل نیستیم و در مقایسه شرایط خودمان با گذشته یا شرایط کنونی دیگران، تمام جوانب را نمیسنجیم.
-
با دید منطقی و مقایسه واقع بینانه، حسرتها کاهش پیدا میکند.
اگر متأهل هستید و به زندگی دوستان مجرد خود نگاه میکنید و حسرت میخورید، یا حسرتهای افراد متأهل را میشنوید و نسبت به شروع زندگی مشترک دچار اضطراب میشوید، کلید حل معما دید واقع بینانه است! در تمام تصمیماتی که میگیریم، نکات مثبت و منفی وجود دارد؛ به عنوان مثال من تصمیم میگیرم رژیم گرفتن را شروع کنم. نکته مثبت این است که به وزن و اندام دلخواه میرسم و نکته منفی اینجاست که لذت خوردن بستنی یا پیتزا را از دست میدهم! اکنون میتوانم به اطرافیانی که رژیم ندارند نگاه کنم و بگویم «دلم برای دورانی که میتوانستم بستنی بخورم تنگ شده است!»
این مثال، مصداق بارز دید غیر واقع بینانه میباشد؛ چون من نکات مثبت رژیم گرفتن را نادیده گرفتهام و فقط حسرت این را میخورم که دیگران مجبور به تحمل جوانب منفی رژیم نیستند! در مورد حسرتهای دوران مجردی نیز، همین موضوع صدق میکند. به حسرتهای خود نگاهی بیندازید؛ تا چه اندازه واقعبینانه هستند؟ آیا تمام نکات مثبت و منفی را در نظر گرفتهاید؟ مجرد یا متأهل بودن هرکدام با جوانب مثبت و منفی همراه است و مقایسه معایب زندگی متأهلی با مزایای زندگی مجردی، یک مقایسه ناعادلانه محسوب میشود.
چرا حسرت دوران مجردی را میخوریم؟
حسرت خوردن دلایل زیادی دارد و ممکن است همیشه ناشی از دید غیر واقعبینانه نباشد. در این بخش بیان میکنیم که حسرت و دلتنگی زیاد برای دوران مجردی چه دلایلی میتواند داشته باشد. بررسی دلایل، دید روشنتری به ما میدهد.
۱. شاید تصورات گل و بلبلی از ازدواج داشتهایم!
گاهی تصورات اشتباه، ما را به سمت تصمیمگیریهای نادرست سوق میدهد. تصور اشتباه درباره ازدواج نیز میتواند ناشی از تفکرات نابالغانه باشد و پس از شروع زندگی مشترک ما را با حسرتهای زیادی رو به رو کند. تفکرات نادرست میتواند ناشی از تجربیات اغراق شده دیگران، فضای مجازی، فیلمهای غیرواقعبینانه و داستانهای عاشقانهی سطح پایین باشد. (اگر فکر میکنید پس از ازدواج هر روز شریک عاطفی، شما را با لیوانی آب پرتقال در دست از خواب بیدار میکند، سخت در اشتباهید!)
بنابراین باید سعی کنیم قبل از تصمیمگیری، درباره شرایطی که پس از تحقق آن تصمیم ایجاد میشود، اطلاعات کسب کنیم. هنگامی که از شرایط ایجاد شده در آینده درک درستی داشته باشیم، میتوانیم تصمیمگیریهای بهتری بگیریم و با حسرتهای کمتری رو به رو شویم.
۲. اگر فرد بالغی نباشیم، ممکن است پس از ازدواج حسرت بخوریم.
بلوغ فکری و عاطفی برای انسانهای گوناگون در سنین متفاوتی اتفاق میافتد. ممکن است در دهه سوم یا چهارم زندگی باشیم اما همچنان از لحاظ فکری فرد بالغی محسوب نشویم. فردی که به بلوغ فکری و عاطفی رسیده است، نسبت به خود واقعیاش شناخت دارد، از آرزوها و نیازهایش آگاه است، درک درستتری نسبت به زندگی دارد، میتواند هیجانات و احساسات خود را مدیریت کند و نسبت به زندگی مشترک نیز درگیر تصورات غیر واقعبینانه نیست. در نتیجه پس از ازدواج میتواند شریک عاطفی خود را درک کند، در مقابل تعارضهای زندگی زناشویی واکنش مناسبی داشته باشد، عشق اصیل و بالغانه را تجربه کند و خود را در میان انبوهی از حسرتها نخواهد یافت. (در مقاله «بلوغ عاطفی» درباره این موضوع صحبت کردهایم.)
۳. هدف نادرستی را برای شروع زندگی مشترک انتخاب کردهایم.
این مورد نیز مکمل مورد اول میباشد و به تصور درست از زندگی مشترک بستگی دارد. گاهی تصورات اشتباه موجب میشود اهداف نادرست و غیر واقعبینانهای برای ازدواج داشته باشیم. در نتیجه پس از ازدواج با مشاهده حقایق زندگی مشترک، دچار تعارض میشویم و حسرت دوران مجردی در اعماق وجودمان بیدار میشود. به عنوان مثال ممکن است هدف من از ازدواج این باشد که خوشگذرانیها و لذتهای زندگی مشترک را تجربه کنم، اما پس از ازدواج میبینم دنیای متأهلی در کنار لذتهایی که دارد، با دشواریها، محدودیتها و مسئولیتهای بزرگی نیز همراه است. پس هدف نادرست مرا به ورطه پشیمانی و حسرت میکشاند.
۴. درگیر مقایسه غیر واقعبینانه هستم.
درباره این موضوع در بخش قبل به طور مفصل صحبت کردیم؛ در نتیجه اینجا به طور خلاصه به آن میپردازیم. در بسیاری از مواقع، مقایسه معایب شرایطی که اکنون در آن قرار داریم، با مزایای وضعیتی که اطرافیان در آن هستند، ما را درگیر حس حسرت و پشیمانی میکند.
راه حل چیست؟
حسرت داشتن و پیشمانی مداوم، انسان را فرسوده میکند. هنگامی که با حسرت دوران مجردی رو به رو میشویم چگونه آن را کنترل کنیم؟ در این بخش به تعدادی از راهکارها میپردازیم.
۱. پذیرش
در بسیاری از مواقع و در رویارویی با مشکلات گوناگون، اصل پذیرش کمک کننده خواهد بود. تا زمانی که به نارضایتی و شکایت و عدم پذیرش مشغول هستیم، نمیتوانیم قدمی برای بهبود شرایط و یا تغییر در نگرش خود برداریم. بنابراین در قدم اول باید بپذیریم که «شرایط اینچنین است، من متأهلم و زندگی مشترک با تصورات غیر واقعبینانه من فاصله دارد.» پس از پذیرش مشکلات، مغز آماده یافتن راهحل میشود.
۲. یافتن دلیل و تلاش برای رفع یا کاهش آن
گاهی در زندگی، از زاویه اشتباه به مسائل نگاه میکنیم و تغییر دیدگاه میتواند از غیر قابل حل بودنِ مشکلات بکاهد. پس از آنکه شرایط واقعی در دنیای زندگی مشترک را دیدیم و پذیرفتیم، باید به دنبال دلیل ایجاد حسرت بگردیم و برای کاهش یا رفع آن قدمی برداریم. به عنوان مثال اگر درگیر مقایسه ناعادلانه هستیم، میتوانیم «تحلیل واقعبینانه» را تمرین کنیم. یکی از راههای مناسب این است که افکار خود را روی کاغذ بنویسیم تا جلوی چشمانمان باشند و امکان اصلاح آنها وجود داشته باشد. اگر بخواهیم مچ افکار نادرست را هنگامی که با سرعت ۱۰۰۰ کیلومتر بر ثانیه از ذهن عبور میکنند بگیریم، احتمالاً موفق نخواهیم شد!
همچنین سعی کنیم در حین نوشتن، فقط معایب شرایط خود را نبینیم و به مزایای حاصل از تصمیماتمان هم فکر کنیم. مثلاً «خب من پس از ازدواج نمیتوانم بدون محدودیت تفریح کنم، اما هنگامی که با دغدغه ذهنی از محل کار بر میگردم، با همسرم درباره آنها صحبت میکنم. قبلاً این امکان را نداشتم.»
یا ممکن است مقایسه بیش از حد ناشی از عزت نفس پایین باشد؛ که در این صورت راهحل، تلاش برای افزایش عزت نفس است. (در مقاله «عزت نفس پایین در رابطه» به این موضوع پرداختهایم.)
۳. مراجعه به روانشناس
دوستان مراجعه به فرد متخصص و روانشناس را جدی بگیرید. فردی که تخصص و تجربه دارد بسیار سریعتر و بهتر میتواند به ما در یافتن و رفع مشکلات کمک کند. اگر در دام حسرت و پشیمانی مداوم گیر افتادهاید و از زندگی مشترک لذت نمیبرید، صحبت کردن با روانشناس بسیار اهمیت دارد؛ زیرا میتوانید ریشه مشکلات را شناسایی کنید و سپس برا مسیر درمان آشنا شوید.
راه حلهای بیان شده در این مقاله، صرفاً راههایی پیشنهادی هستند و برای دریافت تکنیکهای تخصصی، مراجعه به فرد متخصص اهمیت زیادی دارد. بسته به شرایط زندگی هر شخص، راهحل میتواند متفاوت باشد.
جمع بندی
به پایان مقاله «حسرت دوران مجردی» رسیدیم. به عنوان کلام آخر میخواهم بگویم، هر تصمیمی با نتایج مثبت و منفی همراه خواهد بود. گاهی با خود میگوییم «اگر فلان کار را کرده بودم، الان خوشبختترین بودم.» در صورتی که تصمیمات دیگر هم ممکن است با سختیها یا نکات منفی همراه باشد.