اینکه به دنبال پیدا کردن باورهای اشتباه در مورد ازدواج هستید، خیلی انتخاب عاقلانهای است. چرا؟ چون وقتی از همین حالا با این باورها آشنایی پیدا کنید، انتظاراتتان کاهش پیدا میکند. انتظارات زیاد و اشتباه از ازدواج هم یکی از آن چیزهایی است که میتواند به راحتی یک رابطه را به بیراهه و در نتیجه شکست ببرد. پس در این مقاله با مهمترین باورهای غلط مربوط به رابطه آشنا خواهیم شد.
باورهای اشتباه در ازدواج
اگر هر کدام از مواردی که در ادامه نوشته شده برایتان گُنگ و نامفهوم بود، سوالتان را در بخش نظرات مطرح کنید تا روانشناسان پل پاسخگوی شما عزیزان باشند.
- بیشتر بخوانید: ازدواج با معلول
- بیشتر بخوانید: عشق زودگذر
- بیشتر بخوانید: ترس مردان از ازدواج
1_ با ازدواج کردن خوشبخت میشوم!
یکی از باورهای خطرناک مربوط به ازدواج که در مقاله “انگیزه های غلط ازدواج” هم به آن اشاره شد، همین است. اینکه اگر الان زندگی شادی ندارم و مشکلاتی را تحمل میکنم، قرار است با ازدواج کردن همه مسائلم برطرف شده و به انسان خوشبختی تبدیل میشوم. این باور وقتی خطرناکتر میشود که فرد تصور کند همسرش قرار است مسئول خوشبختی او باشد. در حالی که یک رابطه برای موفق شدن نیازمند تلاش بسیار زیاد و مضاعف است، چنین باورهایی صرفا باعث میشود با سرخورده شدن، از انجام حداقل تلاشها هم دست بکشید.
2_ این همان کسی است که من میخواستم!
ببینید، همه ما در ذهن مان یکسری ایدهآلها داریم. ایدهآلمان از شغلی که میخواهیم، خانهای که میخواهیم و حتی شریک زندگیمان. حالا نکته اینجاست که خیلی مواقع وقتی یک نفری را که بسیار به ایدهآلهایمان نزدیک است پیدا میکنیم، با خودمان میگوییم این همان است که من میخواستم و دقیقا با همین بهانه، با چشمانی بسته وارد رابطه با او میشویم!
اما ما باید بدانیم الزاما چیزی که در ایدهآل ماست، قرار نیست یک شریک زندگی خوب برایمان باشد و در درجه دوم اصلا اینکه احتمالا ما در سنجش الگوی مناسب و موفق، خطای زیادی داریم. یعنی نمیتوانیم تشخیص بدهیم که آیا واقعا ویژگیهای مناسب و مهم در این فرد وجود دارد؟ اصلا این ویژگیهایی که مد نظر داریم، واقعا اثرگذارند و میتوان روی آنها برای یک زندگی مشترک موفق حساب کرد؟ به عنوان نمونه، مهربان بودن طرف مقابل واقعا برای ساخت یک زندگی موفق کافی است یا نیاز به تلاشگر بودن یا حتی قاطع بودن هم هست؟ شاید مطالعه مقاله معیارهای انتخاب همسر کمی اطلاعات بیشتری به شما بدهد.
3_ در ازدواج مدرن همه چیز برابر است!
در مقاله تفاوت ازدواج مدرن و سنتی به این موضوع اشاره شد که در ازدواجهای مدرن، زن و مرد در همه چیز برابر هستند. چه در انجام کارهای خانه و چه در پرداخت هزینهها. ببینید، درست است که در چنین رابطهای هر کسی باید سهم خودش را در این زندگی مشترک ایفا کند. اما یادتان باشد که این یک رابطه زناشویی است؛ نه یک کسب و کار که بخواهید روی همه چیزش خط کش گذاشته و مطمئن شوید که در هر موردی به شکل مساوی و برابر نقش داشتهاید!
در واقع چنین رفتارهای وسواسگونهای ممکن است به مرور باعث ایجاد حساسیتها و از بین رفتن صمیمیت رابطه شود. در مقابل یک “ازدواج موفق” رابطهای است که در آن زن و مرد هر دو برای ایفای نقششان تلاش میکنند، اما هر دو به همدیگر فضای آزادی هم میدهند. مثلا ممکن است مدتی خانم نتواند آنطور که باید در هزینهها کمک کند یا اصلا شاید آقا با توجه به شرایط کاری خودش، تصمیم بگیرد بخش بیشتری از هزینههای خانه را بپردازد تا خانم آزار نبیند.
4_ خودش باید بداند!
یکی از مخربترین باورها در رابطه، این است که طرف مقابل خودش باید بداند در هر شرایطی چه رفتاری نشان بدهد. اصلا اینکه خوش باید بداند در وضعیت روحیِ فعلی من، چه واکنشی مناسب است! فرقی هم ندارد که در جایگاه خانم هستید یا آقا، اما بدانید که چنین انتظاری که باعث میشود به جای صحبت کردن با طرف مقابل و بیان خواستهتان، صرفا منتظر بمانید، میتواند به شدت برای رابطه آسیبزا باشد.
5_ برای مراجعه به مشاور، باید همه چیز بر هم بریزد!
مطالعات نشان دادهاند که بعضی زوجها حتی 6 سال صبر میکنند تا متوجه شوند واقعا برای بهبود مشکلاتشان نیازمند یک مشاور هستند. اما این یک باور اشتباه است که باید ابتدا شرایط به نقطه سختی رسیده و سپس به مشاور مراجعه کنیم. در واقع زوجهای موفق به خوبی میدانند که حفاظت از یک رابطه خوب نیازمند صرف منابع است و سعی میکنند به طور مداوم به جلسات زوج درمانی مراجعه کنند تا کیفیت رابطه را بهبود بدهند.
- بیشتر بخوانید: تفاوت هوس و دوست داشتن
- بیشتر بخوانید: حرف هایی که نباید به همسر گفت
6_ برای ساخت ازدواج موفق، باید علایق مشترکی داشته باشید!
احتمالا اگر با چند نوجوانی که علاقهمند به ازدواج شدهاند صحبت کنید و در مورد رابطهشان بپرسید، بخش زیادی از صحبتهایشان در مورد این است که ما در موضوعات مختلف، علایق مشترکی داریم! حتی جالب اینجاست که سرویسهای ازدواج آنلاین در خارج از کشور هم روی علایق مشترک حساسیت نشان میدهند و وجودشان را نوعی تفاهم در رابطه معنی میکنند.
با اینکه مردم تصور میکنند نبود علایق مشترک باعث ایجاد اختلاف میشود، واقعیت این است که هر چیزی، حتی یک اختلاف نظر کوچک در مورد یکی از همان علایق مشترک هم میتواند باعث ایجاد تعارض شود. پس چه چیزی مهم است؟
- اینکه آیا شما به علایق هم احترام میگذارید یا آنها را تحقیر میکنید؟
- اینکه دوست دارید صحبتهای همسرتان را درباره علایقش بشنوید یا نه؟
- اینکه آیا زمانی با کیفیت برای با هم بودن اختصاص میدهید یا نه؟
- میتوانید برای ایجاد رضایت، هر از گاهی از خواستههایتان بگذرید و به یک توافق نسبی برسید یا نه؟
پیشنهاد میشود در این باره حتما مقاله ((رفتارهای مخرب رابطه)) را بخوانید.
7_ فرزندآوری شرایط رابطه را بهبود میدهد
متاسفانه این باور هم در کشور خودمان و هم دیگر کشورهای خارجی بسیار رایج است. اینکه اگر وضعیت رابطه بر هم ریخته، با فرزندآوری میتوان به آن کمک کرد! ببینید، درست است که وجود فرزند میتواند همدلی و درک زوج را نسبت به هم افزایش داده و حتی صمیمیتشان را هم بیشتر کند. اما اینها صرفا مربوط به روابط سالمی است که از قبل هم شرایط خوبی داشتهاند! پس اگر در رابطهای با هزاران مشکل و تعارض هستید، مطمئن باشید با فرزندآوری صرفا یک ظلم بزرگ به خودتان و یک ظلم بزرگتر به کودکی کردهاید که قرار است از این به بعد میان یک زوج ناسالم و نابالغ رشد کند. مخصوصا که بعد از به دنیا آمدن فرزند، ممکن است بر سر موضوعاتی مثل سبک فرزندپروری و… به تعارضات بیشتری بر بخورید.
خلاصه: باورهای اشتباه نسبت به ازدواج، میتواند انتظارات غلطی در ما ایجاد کرده و باعث شود در رابطه سرخورده شویم و به مرور رابطه را به بیراهه ببریم. پس باید حتما قبل از وارد شدن به یک رابطه جدی با آنها آشنا شویم.
کلام آخر
خب به انتهای مقاله رسیدیم. در این مقاله سعی کردیم مهمترین باورهای اشتباه در مورد ازدواج را با هم بررسی کرده و البته دلیل اشتباه بودن هر کدام را هم متوجه شویم. در آخر اگر سوال و نظری دارید در بخش نظرات آن را مطرح کنید تا روانشناسان پل پاسخگویتان باشند.