زندگی بدون فرزند بد است؟

زندگی بدون فرزند بد است؟

آیا زندگی بدون فرزند بد است؟ تک تک لحظات زندگی ما با تصمیم‌گیری‌های مختلف گره خورده است؛ نسبت به بعضی از این تصمیم‌ها آگاهی داریم و نسبت به بعضی دیگر نه. به عنوان مثال از صبح که بیدار می‌شویم، تصمیم‌گیری برای بلند شدن از تخت، تصمیم‌گیری برای نوع صبحانه‌ای که می‌خوریم یا لباسی که می‌پوشیم، تصمیم‌گیری درباره برنامه روزانه و … مدام و در هر لحظه در حال تصمیم‌گیری هستیم. اما این‌که روی نان کره بمالیم یا پنیر (!) شاید تاثیر چشم‌گیری بر زندگیمان نداشته باشد. قسمت سخت ماجرا در مورد تصمیم‌گیری‌های بزرگ است.

انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شریک عاطفی، تصمیم‌گیری برای ازدواج و یکی از مهم‌ترین تصمیم‌ها، تصمیم‌گیری درمورد بچه‌دار شدن. اگر این تصمیم را نداشته باشیم ممکن است با خود بگوییم «پشیمان می‌شوم؟» یا «اگر تا ابد بچه دار نشوم زندگی چگونه خواهد بود؟» در این مقاله درباره موضوع زندگی بدون فرزند صحبت می کنیم و به بعضی از پرسش‌هایی که در این زمینه وجود دارد پاسخ می‌دهیم.

پاسخ کلی به سوالِ زندگی بدون فرزند بد است؟

زندگی بدون فرزند بد است؟ پاسخ این سوال به توافق بین زوجین بستگی دارد.

در این بخش، پاسخ سوال را از دیدگاه روانشناسی بیان می‌کنیم. بچه‌دار شدن یا نشدن، کاملاً به شرایط زندگی هر فرد و توافق بین زوجین بستگی دارد. در نتیجه هیچ نسخه یکسان یا تصمیم برتری برای تمام انسان‌ها وجود ندارد. نکته مهم اینجاست که درباره این موضوع بین زوج‌ها تفاهم وجود داشته باشد. یعنی یا هر دو طرف تمایل به بچه‌دار شدن داشته باشند یا هر دو شخص، بچه‌دار شدن را اولویت زندگی خود ندانند.

اگر یکی از زوجین آرزوی والد شدن داشته باشد و دیگری علاقه‌مند نباشد، تعارض ایجاد می‌شود. تعارضی که نباید به آن بی‌توجه بود و باید با گفتگوی سالم یا کمک گرفتن از روانشناس، برطرف شود. البته در مواردی که شدت تعارض زیاد باشد، امکان خاتمه رابطه نیز وجود دارد.

همخوانی بین اولویت‌های طرفین رابطه، بسیار حائر اهمیت است و در خیلی از مواقع، تعارض بین زوجین، ناشی از عدم تفاهم در اولویت‌هاست. یکی از مواردی که در مشاوره پیش از ازدواج بررسی می شود، نیازها و اولویت‌های افراد است؛ پس در این‌جا باید به اهمیت مشاوره پیش از ازدواج تاکید کنیم و بگوییم که کمک گرفتن از فرد متخصص (به خصوص در ازدواج‌های سنتی) آگاهی طرفین رابطه را افزایش می‌دهد و ازدواج موفق‌تری را رقم می‌زند.

مزایا و معایب فرزند داشتن

مسیر فرزند پروری دشوار اما لذت‌بخش است.

اکنون که در حال مطالعه این مقاله هستید، احتمالاً برای تصمیم‌گیری درمورد بچه‌دار شدن، شک و تردید دارید و احساس سر درگمی می‌کنید. در این بخش تعدادی از مزایا و معایب بچه‌دار شدن را بیان می‌کنیم تا آگاهی شما را برای تصمیم‌گیری افزایش دهیم. (البته موارد ذکر شده برای زندگی تمام زوجین صدق نمی‌کند و صرفاً مواردی کلی و معمول هستند.)

مزایا

۱. هدفی در زندگی خود پیدا می‌کنید. در تمام ما میل به بقای نسل و باقی گذاشتن آثاری از خودمان وجود دارد. فرزند مانند تکه‌ای از وجود پدر و مادر است که خارج از بدن آن‌ها رشد می‌کند و بزرگ می‌شود. در نتیجه تربیت فرزندان و تلاش برای به ثمر رساندن آن‌ها، هدف بزرگی در زندگی انسان ایجاد می‌کند.

۲. بچه‌دار شدن دید متفاوتی به شما خواهد داد. مراقبت از فرزند و تلاش برای شادمانی او، انسان را از خودخواهی و خودکامگی دور می‌کند و می‌تواند نگرش متفاوتی به انسان ببخشد. دنیای کودکان بسیار زلال و زیباست؛ برای همه چیز شگفت زده می‌شوند، نسبت به شکست مقاوم هستند، کنجکاو و پرسش‌گر می‌باشند و تعصبی بر دانسته‌های خود ندارند. از منش کودکان چیز‌های زیادی می‌توان آموخت و بر لذت زندگی می‌افزاید.

۳. در دوران کهنسالی تنها نخواهید بود. البته که ما فرزندانمان را با هدف عصای دست بودن به دنیا نمی‌آوریم! پس لزوماً وظیفه‌ای در قبال دوران کهنسالی ما نخواهند داشت. اما به طور معمول، فرزندان دلسوز و غم‌خوار پدر و مادر هستند و ما را از تنهایی یا انزوای دوران سالخوردگی دور می‌کنند.

۴. والد گری، تجربیات لذت‌بخشی به همراه دارد. مشاهده اولین خنده فرزند، اولین قدمی که بر می‌دارد، اولین سال تحصیلی و به طور کلی رشد و بالندگی او، بسیار لذت‌بخش خواهد بود. بزرگ کردن کودک سرشار از لحظات شیرین است و به انسان زندگی کردن در لحظه را یاد می‌دهد.

معایب

۱. نگهداری از فرزند دشوار است. والد بودن با سختی‌های زیادی همراه خواهد بود و یک شغل شبانه‌ روزیست؛ بی‌خوابی‌ها، مراقبت دائمی، درگیری‌های ذهنی و سایر دشواری‌های مسیر، به انرژی جسمی و روانی زیادی نیاز دارد. اما آشنایی با مسیر فرزندپروری و انتظارات واقع‌بینانه موجب می‌شود در کنار سختی‌ها، از شیرینی‌های این مسئولیت لذت ببرید.

۲. تربیت کردن فرزندان گاهی درست پیش نمی‌رود. هر فرزندی مانند بذری است که شرایط نگهداری متفاوتی دارد. به هیچ عنوان با یک فرمول یکسان و یا خطی مشی ثابت نمی‌توان تمام فرزندان را تربیت کرد. آشنایی با دنیای کودکان، تربیت صحیح آن‌ها و شناخت نسبت به شرایط نگهداری بذر آسان نخواهد بود و گاهی والدین را خسته و کلافه می‌کند.

۳. نیازمند هزینه‌های زیادیست. نگهداری از فرزندان و تامین نیازهای آن‌ها با هزینه‌ زیادی همراه است. این موضوع گاهی والدین را با اضطراب‌هایی رو به رو می‌کند و تامین مخارج فرزندان نیازمند برنامه‌ریزی‌های مالی می‌باشد.

۴. زمان کم‌تری برای خودتان خواهید داشت. یکی از حقایق مسلم و بدیهی این است که پس از والد شدن، زمان کم‌تری برای تفریحات و علائق خود دارید. یا در بسیاری از مواقع مجبور می‌شوید برنامه کاری خود را بر اساس وظیفه والدگری تنظیم کنید. محدودیت‌هایی که ایجاد می‌شود و کم شدن آزادی‌‌ها، یکی از چالش‌های مهم والد بودن است.

۵. شاغل بودن و نگهداری از فرزند با دشواری‌هایی همراه است. برنامه‌ریزی برای کارهای روزمره و رسیدگی به وظایف پس از بجه‌دار شدن، دشواری زیادی خواهد داشت. فرزند نیازمند مراقبت دائمی و محبت و عشق والدین است و رسیدگی به این مسئولیت بزرگ در کنار وظایف دیگر، پدر و مادر را با سختی‌هایی رو به رو می‌کند.

بچه‌دار نشوید اگر…

اگر به بلوغ عاطفی نرسیده‌اید و زندگی زناشویی با کیفیتی ندارید، بچه دار نشوید

در این بخش‌ بیان می‌کنیم که در چه شرایطی بچه‌دار شدن می‌تواند تصمیم اشتباهی باشد. در حال حاضر این دیدگاه وجود دارد که بچه‌دار شدن، مرحله‌ای از زندگی است و دیر یا زود باید طی شود. اما می‌خواهم بگوییم تمام زوجین صلاحیت بچه‌دار شدن را ندارند و آوردن فرزند یک انتخاب است نه مرحله‌ای از زندگی. پس بیایید با افزایش آگاهی در این زمینه، تصمیم‌گیری بهتری داشته باشیم.

۱. کارها و اولویت‌های دیگری برای انجام دادن دارید.

گاهی به زندگی خود نگاه کنید و درباره اولویت‌ها و اهداف زندگیتان فکر کنید؛ چه اهداف مهمی دارید که هنوز قدم در مسیر رسیدن به آن‌ها نگذاشته‌اید؟ به چه کارهایی علاقه‌مند هستید که فرصت انجام دادنش را نداشته‌اید؟ به اولویت‌های زندگی خود فکر کنید. البته اگر بخواهید تمام قله‌ها را فتح کنید و سپس بچه‌دار شوید احتمالاً اجل فرصت‌ نخواهد داد! منظور من درگیر شدن در چرخه کمال‌گرایی نیست.

بلکه هدف این است که قبل از بچه‌دار شدن، نگاهی به اهداف و اولویت‌ها بیندازید تا بعد از والد شدن، فرزندتان را مانند وزنه‌ای که مانع از رسیدن شما به اهدافتان شده‌ است نبینید. اگر کارهایی برای انجام دادن دارید، (کارهایی که اگر انجام ندهید به حسرت‌های بزرگی تبدیل می‌شوند.) شاید هنوز فرصت مناسبی برای بچه‌دار شدن نیست.

۲. به بلوغ عاطفی نرسیده‌اید و توانایی مدیریت هیجانات خود را ندارید.

باید بدانیم که ممکن است ۳۰ یا ۴۰ ساله باشیم اما به بلوغ عاطفی نرسیده باشیم. بلوغ عاطفی مثل بلوغ جسمی نیست که برای همه انسان‌ها در دوره سنی یکسانی اتفاق بیوفتد. حتی ممکن است هیچوقت به بلوغ عاطفی نرسیم! کودک برای رشد درست جسمی و روانی، به یک محیط امن نیاز دارد. محیط امن توسط والدینی ایجاد می‌شود که بالغ هستند، می‌توانند هیجانات خود را مدیریت کنند، (به ویژه اضطراب و خشم) و با دنیای فرزندپروری آشنایی دارند. (برای آشنایی بیش‌تر با این موضوع مقاله‌ «خروسی شدن صدای عواطف و بلوغ عاطفی» بسیار کمک کننده است.)

۳. صبور نیستید.

در مسیر فرزند پروری، صبر یک مهارت بسیار مهم و ضروریست. در پروسه تربیت فرزند، ممکن است گاهی از مسیر خارج شوید و به دلیل ناآگاهی، رفتارها یا عادت‌های نادرستی در فرزند خود ایجاد کنید؛ در این صورت یافتن مسیر مناسب و صبوری برای بازگشتن به مسیر درست، کلید حل معماست. تنظیم ساعت خواب کودک، جدا کردن جای خواب، از شیر گرفتن، ایجاد عادات صحیح در کودک و تمام چالش‌های دیگر این مسیر، به صبر زیادی نیاز دارد. بنابراین اگر انسان صبوری نیستید، شاید برای بچه‌دار شدن باید زمان بیش‌تری به خود بدهید و به یادگیری این مهارت بپردازید.

۴. از نظر مالی ثبات ندارید.

بچه‌دار شدن نیازمند ثبات مالی است.

لطفاً جملاتی نظیر «روزی بچه را خدا می‌رساند.» را کنار بگذارید. اگر شرایط مالی با‌ثباتی ندارید یا به تازگی قدم‌های بزرگی در زندگی برداشته‌اید (مثل خرید خانه یا شروع کسب و کار جدید) کمی برای بچه‌دار شدن درنگ کنید. اضافه شدن فرزند مسلماً با هزینه‌هایی همراه خواهد بود و بی‌ثباتی شرایط مالی می‌تواند مسیر والد‌گری را با مشکلاتی رو به رو کند.

۵. زندگی زناشویی باکیفتی ندارید.

بیایید برای یک بار پرونده توصیه‌های نادرست را ببیندیم! اگر رابطه سالم و با کیفیتی با همسر خود ندارید، اضافه شدن فرزند به بهبود رابطه کمک نخواهد کرد. بچه‌دار شدن با چالش‌ها و درگیری‌های زیادی همراه است و اگر در زندگی زناشویی با مشکلاتی رو به رو هستید، اضافه شدن درگیری‌های مربوط به فرزند، می‌تواند شرایط را بدتر کند. فرزندانی که در محیط پر تنش و خانواد‌ه‌ای بدون عشق بزرگ می‌شوند، ممکن است با آسیب‌های روانی زیادی درگیر شوند. بنابراین در ابتدا برای رفع تعارض‌های زندگی زناشویی به فرد متخصص مراجعه کنید و سپس هنگامی که از سلامت رابطه با شریک عاطفی اطمینان حاصل کردید، برای بچه‌دار شدن تصمیم‌ بگیرید.

۶. با مشکلات و زخم‌هایی در روان خود درگیر هستید.

اکثر ما فکر می‌کنیم مراجعه به روانشناس صرفاً مختص کسانیست که با مشکلات عجیب و غریب و شدید درگیر هستند. در نتیجه مشکلات و زخم‌های روان را نادیده می‌گیریم و برای درمانشان اقدام نمی‌کنیم. اما نادیده گرفتن رنج‌های روانی به معنای عدم وجود آن‌ها نیست. گاهی به روان خود نگاهی بیندازید؛ اگر توانایی لذت بردن از زندگی را ندارید، از ثبات خلقی برخوردار نیستید، به طور مدام ناامید و اندوهگین هستید، وسواس فکری دارید یا با افکار اضطرابی درگیر می‌باشید، حس ارزشمندی درونی ندارید و سایه کمال‌گرایی افراطی یا افسردگی را روی سرتان احساس می‌کنید، شاید رنج‌های روانی را به پس ذهن رانده‌اید. در این صورت باید به خودتان زمان بیش‌تری بدهید و ابتدا زخم‌های روان را معالجه کنید.

۷. مسئولیت‌پذیر نیستید.

مسئولیت‌پذیری یکی از صفات بسیار زیبا و مهم برای تمام انسان‌هاست. این‌که توانایی پذیرش نقش و مسئولیت خودمان را داشته باشیم و دائم نقش قربانی بی‌گناه را ایفا نکنیم، کیفیت زندگی و تصمیم‌گیری‌های ما را افزایش خواهد داد. پذیرش نقش والد بودن نیز نیازمند مسئولیت‌پذیری است؛ نقشی که با وظایف زیادی همراه می‌باشد و لازمه‌ی آن آشنایی با مسیر درست فرزندپروریست. در نتیجه اگر فرد مسئولیت‌پذیری نیستید، ممکن است برای والد بودن آماده نباشید.

جمع بندی

به پایان مقاله «زندگی بدون فرزند بد است؟» رسیدیم. به عنوان کلام آخر می‌خواهم بگوییم تصمیم‌گیری درمورد بچه‌دار شدن را سهل نگیرید. ابتدا نسبت به آمادگی خود از لحاظ روانی و جسمی اطمینان حاصل کنید، درباره مسیر فرزندپروری اطلاعات کسب کنید و با سختی‌های مسیر آشنا باشید. البته که والد بودن و نگهداری از فرزند بسیار شیرین و لذت‌بخش است اما بچه‌دار شدن فقط با هدف چشیدن شیرینی این مسیر، شاید تصمیم‌گیری درستی را رقم نزند. افزایش آگاهی، هم درمورد تصمیم‌گیری و هم در پیمودن مسیر، چراغ راه خواهد بود.

اگر والد هستید، با چه سختی‌هایی رو به رو بوده‌اید؟ یا چه لذت‌هایی را تجربه کرده‌اید؟

نظرات و تجربیات خود را با ما در میان بگذارید.

منابع:

عالیه نجاری

عالیه نجاری

من عالیه نجاری هستم و به مباحث روانشناسی بی‌نهایت علاقه دارم. در مقطع کارشناسی مدیریت بازرگانی خوندم اما سرگرمی اصلیم مطالعه‌ی کتاب‌ها و محتواهای روانشناسی هست. تمام تلاشم اینه که با راهنمایی‌های روانشناسان مجموعه و بررسی منابع معتبر، بهترین محتواها رو بنویسم و به مخاطبانمون کمک کنم. از ته دل آرزو دارم که همیشه حال جسم و روانتون عالی باشه.

۸ پاسخ

  1. من اصلا بچه نمیخوام ولی همسرم عاشق بچه‌اس. توی دوره آشنایی پیش از ازدواج همه بهم میگفتن زشته این مسئله رو مطرح کنی. ولی الان به مشکل جدی بر خوردم. میترسم ازدواجم به خطر بیوفته.

    1. سلام ملیکا جان
      اگه این موضوع به یک تعارض عمیق بین شما و همسرتون تبدیل شده بهتره که با روانشناس درباره‌اش صحبت کنید. تعارض‌ها باید برطرف بشن تا کیفیت رابطه حفظ بشه.

  2. مورد ۶ اشاره کردید که اگر زخم روانی داریم بچه نیاریم. شامل چه مواردی میشه؟ من یکم اضطرابم زیاده. نمیدونم برای مادر شدن مشکلی ایجاد میکنه یا نه.

    1. سلام سحر جان
      زخم روانی شامل موارد زیادی میشه. بله اضطراب زیاد هم میتونه آثار منفی به بچه منتقل کنه. اگر قصد مادر شدن دارید پیشنهاد میکنم حداقل چند جلسه مشاوره داشته باشید تا متوجه زخم‌های درونیتون باشید و برای کاهش اضطرابتون اقدام کنید.

    2. سلام من و همسرم تقریبا ۲ ساله ازدواج کردیم گاهی اوقات اخلاف نظر داریم و بحث کوچکی هم میکنیم ..حالا تصمیم به بچه دار شدن رو داریم تمام کارای پزشکی و پیگیری های قبل از بارداری رو انجام دادم ولی امروز همسرم گفت ما تفاهم نداریم و ممکنه فرزند دار که شدیم مشکلاتی به وجود بیاد و همین که بچه دار نشیم و کسی دیگه رو به زندگیمون اضافه نکنیم بهتره …و حالا من دچار شک و تردید بسیاری در خصوص فرزند دار شدن دارم حس میکنم همسرم اصلا به یه رابطه پایدار و زندگی طولانی با بنده اعتقادی نداره و میترسه که بچه دارشیم و بعدا از مدتی ممکنه به خاطر اختلاف نظر و سلیقه که گاهی رخ میده از یکدیگه جداشیم و منم حالا همین حس رو نسبت بهش دارم و نمیدونم ایا بچه دار شدن اشتباهه یا درست ..حالا منم میترسم و فکر میکنم بعدا از اینکه بچه دار شدیم پشیمون میشم

      1. سلام سحر جان
        در این شرایط و با وجود شک و تردیدهایی که دارید و مشکلی که ایجاد شده، بچه‌دار شدن کار درستی نیست. به نظرم حتما حتما از یک مشاور در زمینه‌ی مشاوره‌ی زوجین کمک بگیرید تا دلیل مشکل رو شناسایی کنید.
        /https://blog.poltalk.me/online-couple-therapy-counseling
        روی این لینک کلیک کنید. لیست مشاوران مجموعه‌ی پل که در زمینه‌ی زوج درمانی کار میکنن رو میتونید مشاهده کنید.

  3. سلام وقتتون بخیر. من سه سال از ازدواجم میگذره و به خاطر تفاوت سنی نسبتا زیادی که با همسرم دارم درمورد این موضوع دچار تعارض شدیم. خیلی تحت فشارم. چیکار باید بکنم؟

    1. سلام مهسا جان
      اگر با گفتگو نمی‌تونید به تفاهم برسید لازمه که با روانشناس صحبت کنید. گاهی برای برطرف کردن تعارض‌ها به کمک تخصصی نیاز پیدا می‌کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *