روان درمانی چیست؟ روان انسان مانند پیاز است. (اشک آدم را در میآورد!) از لایههای بسیار زیادی تشکیل شده و پوسته پیاز چیزیست که اطرافیان میبینند. خودمان هم نهایتاً از چند لایه اول خبر داریم و نمیدانیم در لایههای پایینتر و در مغز پیاز چه میگذرد. گاهی لایههای عمیق روان، دچار گندیدگی یا مشکل میشود و ما احساس میکنیم خوب نیستیم اما نمیدانیم علت چیست. روان درمانی، یعنی پیازِ روان را بشکافیم و ببینیم در اعماق آن چه مشکلاتی وجود دارد و به درمان بپردازیم. اگر اضطراب زیادی دارید، بیانگیزه شدهاید، در زندگی زناشویی به مشکل برخوردهاید و به طور کلی حال درونیتان خوب نیست، این مقاله برای شماست؛ چون در ادامه متوجه میشوید روان درمانی چه کاری انجام میدهد و چه اثراتی دارد. با ما همراه باشید.
روان درمانی چیست؟
بیایید در دو بخش، معنای روان درمانی را بررسی کنیم:
-
روان درمانی چه کاری انجام میدهد؟
روان درمانی یعنی با کمک فرد متخصص، شرایط سلامت روان و چالشهای عاطفی را بررسی کنیم و در گام بعدی با استفاده از راهکارهای ارائه شده به کاهش علائم بپردازیم. علاوه بر این در شاخههایی از روانشناسی، روان درمانگر به شناسایی دلایل و ریشههای مشکلات میپردازد (یعنی همان بررسی لایههای عمیقتر پیاز!) و روانزخمها را به شکلی عمیقتر و موثرتر درمان میکند. این اقدامات در نهایت به بهبود عملکرد و صلح درونی منجر میشود.
-
نحوه عملکرد روان درمانگر به زبان ساده
همانطور که در مقاله «مدیریت خشم» بیان کردیم، ناخودآگاه انسان مثل اسفنج است. تمام خاطرات، تجربهها و اتفاقات خوشایند و ناخوشایند در خُلل و فُرج این اسفنج فرو میرود. به گونهای که شاید برای خودمان هم قابل مشاهده نباشد. اما این به معنای عدم وجود آنهاست؟ مسلماً خیر. گاهی در برهه یا شرایط خاصی از زندگی، مسائل ناخوشایندی که در اعماق اسفنج وجود داشتند به سطح میآیند و ما احساس میکنیم خوب نیستیم یا اضطراب داریم. روان درمانگر، به بررسی اسفنجِ ناخودآگاه میپردازد، کثیفیها (مشکلاتی که باعث ناراحتی روانی میشوند.) را شناسایی میکند و راهکارهای مناسبی را برای بهبود روان ارائه میکند.
انواع روان درمانی
روان درمانی انواع گوناگونی دارد و هر روان درمانگر ممکن است از یک یا تعدادی از روشهای زیر استفاده کند.
۱. درمان شناختی رفتاری (CBT):
همه ما الگویهای فکری تکرار شوندهای داریم. نحوه صحبت کردن والدین و محیط، در این الگوها تأثیرگذار بودهاند. مشکل از آنجایی شروع میشود که بسیاری از این افکار نادرست هستند و خودمان نسبت به این موضوع آگاهی نداریم. در این شیوه درمانی، افکار فرد مورد بررسی قرار میگیرد و الگوهای ناسالم و ناکارآمد شناسایی و در مقابل، افکار سازنده و درست جایگزین الگوهای نادرست گذشته میشود. به این صورت فرد روی مشکل فعلی تمرکز میکند و با تمرینهای ارائه شده به رفع مشکلات درونی میپردازد. از این شیوه درمانی برای طیف وسیعی از بیماریها همچون افسردگی، اضطراب، اختلالات مربوط به تروما، اختلالات خوردن (مثل پرخوری عصبی که در مقالهای مجزا به آن پرداختهایم.) و … .
۲. درمان بین فردی (IPT):
همانطور که از عنوان این شیوه درمانی مشخص است، بر روی مشکلات بین فردی تمرکز دارد. به عنوان مثال حل تعارضهای بین فردی، پرداختن به غم و اندوه حل نشده، رفع درگیریها با دیگران و تغییر در نقش اجتماعی یا کاری، در حیطه این شیوه درمان قرار دارد. شیوه درمان بین فردی به افراد یاد میدهد چگونه احساسات خود را به طور سالم ابراز کنند. (در مقاله «بلوغ عاطفی» مفصل به این موضوع پرداختهایم.) علاوه بر این به شخص میآموزد چگونه ارتباطات خود را بهبود بخشد و چه راهکارهایی برای برقراری روابط سالم وجود دارد. (واجب شد برم IPT درمانی!)
۳. رفتار درمانی پویشی یا پویا:
در این شیوه گفته میشود روانزخمها و عدم سلامت روانی به دوران کودکی و تجربیات گذشته بر میگردد. علاوه بر این گاهی احساسات ناخوشایندی که در سطح ناخودآگاه وجود دارد، خودآگاه را به هم میریزد! در رفتار درمانی پویشی، روان درمانگر تلاش میکند ناخودآگاه را به خودآگاه بیاورد و ببیند چه تجربیات تلخی در اعماق اسفنج نهفته است! سپس فرد دلیل رفتارها یا اضطرابهای خود را درک میکند، میتواند به مرور تغییرات مثبت ایجاد کند و مسئولیت خود را در قبال زخمهای دوران کودکی و زندگی کنونی بر عهده بگیرد.
۴. روانکاوی:
این مورد زیر مجموعهای از رفتار درمانی پویشی محسوب میشود؛ در حقیقت روانکاوری همان رفتار درمانی پویاییست که به شکل فشردهتر برگزار میشود. (معمولاً سه جلسه در هفته)
۵. درمان حمایتی:
در این شیوه، بیمار مورد حمایت و راهنمایی قرار میگیرد تا در خود تغییرات مثبت ایجاد کند؛ در حقیقت تشویقها و انگیزههایی که به مراجع منتقل میشود، او را به سمت اصلاح و بهبود سوق میدهد. در درمان حمایتی، روان درمانگر با ایجاد عزت نفس، کاهش اضطراب، تقویت مکانیزمهای مقابله و بهبود مهارتهای اجتماعی، فرد را به سمت تغییر هدایت میکند.
تفاوت مشاوره و روان درمانی چیست؟
معمولاً این دو واژه به جای یکدیگر به کار میروند اما تفاوتهایی دارند. آشنایی با ویژگیهای مشاوره و روان درمانی به ما کمک میکند تا بر اساس نوع مشکلی که داریم، روش مناسب را انتخاب کنیم.
تفاوتها:
- مشاوره برای موضوعات خاص و یا شرایط ویژه به کار میرود. به عنوان مثال اگر برای مهاجرت درگیریهای ذهنی داشته باشیم، یا بخواهیم درباره مسائلی مثل ازدواج کمک بگیریم، مشاوره گزینه مناسبی خواهد بود. اما روان درمانی بیشتر برای اختلالات گوناگون و مشکلاتی که دلایل ریشهای و عمیق دارند استفاده میشود.
- معمولاً تعداد جلسات مشاوره کمتر از جلسات روان درمانی است. روان درمانی ممکن است سالها طول بکشد؛ زیرا پروسهی درمان اختلالات روانی میتواند زمانبر باشد.
- با جلسات مشاوره ممکن است فرد زودتر نتیجه بگیرد. زیرا همانطور که در مورد قبل توضیح دادم پروسهی کوتاهتری دارد اما از آنجایی که در روان درمانی به مشکلات عمیقتر پرداخته میشود، مشاهده نتایج میتواند زمانبر باشد. (تکنیکهای روان درمانی به مداومت نیاز دارد. زیرا تغییر عادتها و افکار نادرست در مدت کوتاه ممکن نیست.)
شباهتها:
مشاوره و رواندرمانی در موارد زیادی به هم شبیه هستند، حتی گاهی در مسیر مشاوره از راهکارهای رواندرمانی استفاده میشود. شباهتها عبارتند از:
- یک رابطه امن و درمانکننده بین فرد متخصص و مراجعه کننده وجود دارد و تمام مباحث مطرح شده نزد درمانگر باقی میماند.
- برای همه انسانها با هر جنسیت و طیف سنی قابل استفاده است.
- هم در جلسات روان درمانی و هم مشاوره تلاش فرد متخصص بر این است که احساسات مراجع را درک کند، مشکلاتش را بررسی کند و راهکارهایی را برای بهبود زندگی فردی و اجتماعی ارائه دهد.
برای چه مشکلاتی به روان درمانگر مراجعه کنیم؟
در این بخش بررسی میکنیم که برای چه مشکلاتی میتوان از روان درمانی کمک گرفت. البته که برای هر اختلال یا ناراحتی روانی بهترین گزینه کمک گرفتن از فرد متخصص است؛ اما در این بخش به اصلیترین موارد میپردازیم.
۱. افسردگی (حتماً بخوانید!)
افسردگی یکی از شایعترین بیماریها در سراسر جهان است. (متأسفانه) اگر فکر میکنید افسردگی به معنای غم و اندوه و گریه است باید بگویم سخت در اشتباهید! افسردگی چهره ندارد دوستان! ممکن است فردی را ببینید که از ته دل میخندد اما وقتی تنهاست با افسردگی دست و پنجه نرم کند. این بیماری یک حریف چِغر بد بدن است! تمام شوق زندگی را از بدن انسان میمکد و در موارد شدیدتر فرد را به سمت خودکشی متمایل میکند. افسردگی یعنی ناامیدی ریشهدار! یعنی شوق زندگی از بدنت خارج بشود و برای کارهای ساده روزمره به انرژی زیادی نیاز داشته باشی. یعنی زندگی را پوچ مطلق تصور کنی و نتوانی هدف و معنایی برای خود بیایی. بسیار فراتر از احساساتی مانند اندوه یا ناامیدی ساده است؛ اینها را همه انسانها تجربه میکنند.
اگر علائم افسردگی را در خود مشاهده میکنید، یافتن و مراجعه به یک روانشناس خوب، اولین کاریست که باید انجام دهید. وقتی با یک فرد متخصص و شنونده صحبت میکنید، انگار که افکار ذهنیتان نظم میگیرند و آرام میشوید. به مرور و با تکنیکهای مختلف گرههای ذهنی باز میشود و کم کم میتوانید جوانههای شور زندگی را دوباره درون خود پرورش دهید.
۲. اضطراب
در طول زندگی آنقدر با اضطراب درگیر بودهام که میتوانم تا صبح مطلب بنویسم! دوستان عزیز، اگر به طور مداوم مضطرب هستید و نمیتوانید افکار اضطرابآور را مدیریت کنید، مراجعه به روانشناس را بیاهمیت تلقی نکنید. اضطراب مثل خوره روح آدم را میخورد. البته که یک هیجان طبیعی است و همه انسانها در دورههایی از زندگی آن را تجربه میکنند اما اختلال اضطراب یعنی تک تک سلولهایت دائم نگران باشند! این مشکل لانه بسیاری از رنجهای روانیست. مراجعه به رواندرمانگر کمک میکند ریشههای اضطراب را شناسایی کنید و با تکنیکهای کنترل آن آشنا میشوید.
۳. وسواس فکری و عملی
امان از دست وسواس! شیره جان آدم را میمکد. انگار یک موجود بیگانه و ظالم در مغز وجود دارد که تو را وادار به رفتارهای قانونمند و سختگیرانه میکند یا افکارت را بر پایه وسواس و اضطراب شکل میدهد. لطفاً اگر با وسواس درگیر هستید نگویید «با آن کنار آمدهام و زندگی میکنم.» مراجعه به روان درمانگر یکی از بهترین راهها برای درمان این مشکل خواهد بود. به خصوص که وسواس عملی هیچوقت تنها نیست؛ دست خواهر دوقلویش یعنی وسواس فکری را هم میگیرد و میآورد. نگرانی مداوم، نشخوار فکری، تجزیه و تحلیل بیش از حد مسائل، مرور دائم اشتباهات گذشته و … همه از نشانههای وسواس فکری هستند.
بیشتر بخوانید:
۴. روابط
انسانها موجوداتی اجتماعی هستند و به روابط نیاز دارند. (انسان بیرابطه مثل کولر بدون آب است! مشخصه احساس گرما میکنم!) گاهی در روابط گوناگونی که داریم با مشکلات رو به رو میشویم؛ مشکلاتی که گاهی به گرههای کوری تبدیل میشوند و نه با دست و نه با دندان باز نمیشوند. در اینگونه مواقع بهترین راهکار مراجعه به روان درمانگر است. در صدر این روابط، رابطه زناشویی قرار دارد. بسیاری از ما ممکن است تعارضهای زناشویی را تجربه کرده باشیم و فکر میکنیم خود به خود خوب میشود! نگذارید مشکلات عمق پیدا کنند. اگر با همسر یا شریک عاطفی خود با مسائلی درگیر هستید و یا تعارضهایی را تجربه میکنید، روان درمانگر به حل این گرهها کمک میکند.
جمع بندی
به پایان مقاله «روان درمانی چیست؟» رسیدیم. روان انسان آنقدر پیچیده است که نمیشود سر از کارش درآورد! اما روان درمانگر با علم و تخصصی که دارد بیشتر با جهان ذهن و روان آگاهی دارد. مشکلات یا اختلالات خود را بیاهمیت تلقی نکنید؛ ما برای داشتن جسمی سالم و زندگی باکیفیت، به سلامت روان نیاز داریم.
تا کنون با کدام یک از مشکلات ذکر شده درگیر بودهاید؟ تا به حال به روان درمانگر مراجعه کردهاید؟
نظرات و تجربیات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منابع:
- https://www.goodtherapy.org/benefits-of-therapy.html
- https://www.psychiatry.org/patients-families/psychotherapy