تفاوت روانکاوی و رواندرمانی؛ تحصیلات، رویکرد و روش درمان

تفاوت روانکاوی و رواندرمانی

آدم‌های بزرگ ریسک می‌کنند! اما نه بر سرِ سلامت روان و زندگی‌شون…

مراقب باش داری سرِ چی قمار می‌کنی…

سؤالی که ذهن بیشتر مراجعین به درمانگر را درگیر می‌کند، تفاوت روانکاوی و رواندرمانی است. افراد مختلفی با القابی مثل روانکاو و روان‌درمانگر یا روانشناس وجود دارند که مراجعین می‌توانند برای درمان خود به آنها اعتماد کنند، اما تفاوت آنها چیست؟ آیا روانکاوی و رواندرمانی اهداف یکسانی را دنبال می‌کنند؟ کدام گزینه برای شما بهتر است؟ پاسخ همه این سؤالات را در این مقاله پیدا می‌کنید.

همه چیز درباره روانکاوی

زیگموند فروید، مبدا روانکاوی

روانکاوی مجموعه‌ای از نظریات و تکنیک‌های درمانی است که محور اصلی آن با بخش ناخودآگاه ذهن سروکار دارد و با استفاده از تکنیک‌های منحصربه‌فرد، یک روش درمان برای اختلالات روانی را تشکیل می‌دهد. این نظریه و رویکرد درمانی، در اوایل دهه 1890 توسط زیگموند فروید ابداع شد و تا مرگ او در سال 1939، توسعه و گسترش یافت.

روانکاوی، هم به‌عنوان یک نظریه درباره چگونگی کارکرد ذهن و هم به‌عنوان یک روش درمان شناخته می‌شود. در سال‌های اخیر، هر دو بخش به روش‌های مبتنی بر تحقیقات جدیدتر تسلیم شده‌اند، اما روانکاوی هنوز یک رشته پررونق است و با تجربه‌های ذهنی منحصربه‌فرد سروکار دارد.

روانکاوی چطور انجام می‌شود و مناسب چه افرادی است؟

روانکاوی شامل جلسات منظم با یک روانکاو آموزش‌دیده است، جایی که بیماران درباره خود، چالش‌های زندگی و هر چیز دیگر که باعث شده سراغ درمان بروند، صحبت می‌کنند. روانکاو با استفاده از تکنیک‌هایی مانند تجزیه‌وتحلیل رؤیاها و بررسی مقاومت و انتقال به بیماران کمک می‌کند تا احساسات و خاطرات ناخودآگاه خود را کشف کنند و با آنها مواجه شود. (تمامی مفاهیم ذکر شده توسط فروید ابداع شد)

روانکاوی به‌طورکلی می‌تواند برای افرادی که با اختلالاتی مثل افسردگی، اضطراب، PTSD و هیستری دست‌وپنجه نرم می‌کنند، مفید باشد. همچنین می‌تواند برای افرادی که به دنبال درک بهتری از خود و رابطه‌هایشان هستند، مفید باشد.

همه چیز درباره رواندرمانی

روانکاوی و درمان

رواندرمانی که به‌عنوان درمان گفتاری (درمان گفتار محور) نیز شناخته می‌شود، نوعی درمان شامل صحبت‌کردن با یک متخصص سلامت روان برای رفع و بهبود مشکلات سلامت روان است. رواندرمانی می‌تواند برای درمان طیف گسترده‌ای از بیماری‌های روانی، از جمله افسردگی، اختلالات اضطرابی، اختلال دوقطبی، اختلالات شخصیت، اختلالات تغذیه (پیتا یا آنورکسیا)  و اسکیزوفرنی استفاده شود. علاوه بر این رواندرمانی برای مواجهه با سوگ یا مشاوره جهت بهبود در زندگی با ADHD مفید است.

رواندرمانی می‌تواند در قالب‌های مختلف از جمله درمان فردی، درمان گروهی، زوج‌درمانی (مشکلات مربوط به زندگی زناشویی) و خانواده‌درمانی ارائه شود. نوع رواندرمانی و پیداکردن بهترین روش، بستگی به نیازهای خاص و وضعیت فرد دارد. رواندرمانی با استفاده از نظریه‌های مختلف، روش‌های درمانی مختلفی از جمله CBT (درمان رفتاری شناختی)، DBT (درمان رفتاری دیالکتیک)، ACT (درمان پذیرش و تعهد)، IPT (درمان بین‌فردی) دارد.

نکته: انتخاب روش درمانی، باید با تشخیص متخصص و بر اساس نظر وی باشد.

رواندرمانی مناسب چه افرادی است؟

رواندرمانی می‌تواند در درمان بیماری‌های روانی مؤثر باشد و می‌تواند به افراد کمک کند تا یاد بگیرند چگونه علائم خود را مدیریت کنند، روابط خود را بهبود بخشند و مهارت‌های مقابله با مشکلات را توسعه دهند. در بعضی موارد، رواندرمانی ممکن است به همراه دارودرمانی انجام شود تا نتایج بهتری حاصل شود.

نکته: رواندرمانی پروسه‌ای زمان‌بر است و نباید انتظار درمان در مدت بسیار کوتاه داشت. حداقل دوره درمان در رواندرمانی 10 جلسه است که باید به‌صورت منظم برگزار شود.

روانشناس و روانکاو چه فرقی با یکدیگر دارند؟

حال که با روانکاوی و رواندرمانی آشنا شدیم، به نظر می‌رسد یافتن تفاوت روانکاوی و رواندرمانی سخت‌تر شده است! پس روانشناس و روانکاو چه فرقی با یکدیگر دارند؟

روانشناس و روانکاو هر دو در زمینه مشکلات روانشناختی کار می‌کنند، اما روش درمان و نظریات (مبنای درمان) آنها بسیار متفاوت است. روانشناسان به‌طورکلی به بیمار گوش می‌دهند و اجازه می‌دهند تا بیمار درباره مسائلی که او را نگران می‌کند صحبت کند. از طرف دیگر، روانکاوان بر روی خاطرات ناخودآگاه بیمار تمرکز می‌کنند تا راه‌حلی برای مشکل فعلی پیدا کنند. به بیان دیگر، روانشناس بر اساس حرف‌های مراجع و با دیدگاه مشکل محور، به وی راهنمایی می‌دهد و در درمان اختلالات یا مشکلات به وی کمک می‌کند. در حالی که یک روانکاو به ناخودآگاه مراجع توجه می‌کند و عملاً از حرف‌هایی که گفته نمی‌شود، درمان را انجام می‌دهد!

تحصیلات روان‌درمانگر و روانکاو

میزان تحصیلات رواندرمانگر و روانکاو

قبل از تبدیل‌شدن فرد به روان‌درمانگر یا روانکاو، تحصیل در رشته دانشگاهی مرتبط با روانشناسی یا روانپزشکی ضروری است. مدرک لازم برای هر دو دسته، کارشناسی ارشد (فوق‌لیسانس) یا دکترا است. بعد از دریافت مدرک دانشگاهی، داوطلبین می‌توانند از بین گزینه‌های متنوع، تبدیل‌شدن به روان‌درمانگر یا روانکاو را انتخاب کنند.

بعد از دریافت مدرک دانشگاهی، افراد با کسب تجربه به‌عنوان کارآموز در مراکز آموزشی مرتبط با روانشناسی و سپس دریافت مجوز رسمی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره و کارت عضویت در این سازمان، تبدیل به روان‌درمانگر می‌شوند.

برای تبدیل‌شدن به روانکاو، مسیر کمی پیچیده‌تر است. مدرسه روانکاوی فقط در کشورهای اتریش و آمریکا وجود دارد و برای تبدیل‌شدن به روانکاو رسمی، فارغ‌التحصیلان باید 2 الی 6 سال در این مدرسه تحصیل کنند. با توجه به اینکه امکان تحصیل در این مدرسه برای همه وجود ندارد، مانعی برای درمان به‌عنوان روانکاو برای افرادی که در این مدرسه تحصیل نکردند وجود ندارد.

اگر این نکته برای شما نگران‌کننده است، توجه داشته باشید که مؤسس روانکاوی، زیگموند فروید تحصیلات پزشکی داشت و معروف‌ترین روانکاوان در تاریخ اغلب مدرکی مرتبط به روانشناسی نداشتند! بنابراین صرفاً داشتن یا نداشتن تحصیلات ملاک نیست.

بیشتر بخوانید:

روانکاو چه کاری انجام می‌دهد

تا اینجا مسیر تبدیل‌شدن به روانکاو را بررسی کردیم و توضیحات مختصری درباره روانکاوی ارائه شد. اما ممکن است هنوز سؤال داشته باشید که روانکاو دقیقاً چه کاری انجام می‌دهد؟ منظور از ناخودآگاه چیست و اگر فرد به آن آگاه نیست، چطور می‌توان از اطلاعات موجود در آن استفاده کرد؟

همان‌طور که گفته شد، روانکاوی بر اساس نظریه فروید شکل گرفت. البته نباید تغییرات ایجاد شده توسط افراد مختلف مثل یونگ و آنا فروید را نادیده گرفت؛ اما همچنان مبنای اصلی، نظریه فروید است. طبق نظریه فروید، ذهن و آگاهی انسان به سه بخش تقسیم می‌شود:

  • اید: اید یا نهاد، نیازهای زیستی و اولیه انسان را در خود جای می‌دهد و محتوای آن، کاملاً در دسترس فرد است. این سطح از آگاهی با نام بخش هشیار ذهن نیز شناخته می‌شود.
  • ایگو: ایگو یا من، نیازهای روانشناختی (علاقه، تنفر) را در خود جای می‌دهد و خاطرات در این بخش ثبت می‌شوند. محتوای ایگو، به‌صورت کامل و مستقیم در دسترس فرد نیست، اما با کمی بررسی و کنکاش، می‌تواند به آن دست یافت. این سطح از آگاهی با نام بخش نیمه‌هشیار ذهن نیز شناخته می‌شود.
  • سوپر ایگو: سوپر ایگو یا فرامن، حاوی تمایلات و نیازهای سرکوب شده است. محتوای این بخش به‌هیچ‌عنوان در دسترس فرد قرار نمی‌گیرد. این سطح از آگاهی با نام بخش ناهشیار نیز شناخته می‌شود.

روانکاو چطور بخش ناهشیار ذهن را بررسی و درمان می‌کند؟

همان‌طور که گفته شد، به‌هیچ‌عنوان دسترسی‌ای به ناهشیار وجود ندارد. اما همان‌طور که ما انسان‌ها در قرون گذشته بدون اطلاعات کافی درباره فضا و بررسی هرگوشه آن، اطلاعات مفید و کافی داشتیم، روانکاو می‌تواند با استفاده از تکنیک‌های مختلف، ناهشیار را بررسی کند.

فروید معتقد بود محتوای ناهشیار، منبع همه بیماری‌های روحی روانی و حتی برخی بیماری‌های پزشکی (مثل هیستری) است. به همین دلیل درمان فرد، منوط به سازمان یافتن ناهشیار است. وی معتقد بود تمایلات سرکوب شده موجود در سوپر ایگو، به دلیل غیرقابل‌قبول بودن آنها در جامعه سرکوب شده‌اند. این کار با کمک مکانیزم‌های دفاعی ذهن انجام می‌شود. فروید در ابتدا 5 و در ادامه کارهای خود 20 مکانیزم دفاعی اصلی را معرفی کرد که رایج‌ترین آنها به این صورت است.

رایج‌ترین مکانیزم‌های دفاعی

الف- جابجایی: ابراز احساسات (منفی یا مثبت) بر دیگری. مثال: از دست همسرتان عصبی هستید؛ اما فرزندتان را دعوا می‌کنید.

ب- انکار: انکار وقوع یا ارتباط یک موضوع با مشکل. مثال: انکار ارتباط نمره کم در امتحان با درس نخواندن.

پ- واپس‌رانی: پنهان‌کردن اطلاعات نامناسب به‌صورت ناخودآگاه (ارسال خاطرات از نیمه‌هشیار به ناهشیار): مثال: خاطرات بد با همسر خود را بعد از یک روز خوب فراموش کنید.

ت-سرکوب: پنهان‌کردن اطلاعات نامناسب به‌صورت آگاه. مثال: به رفتار نامناسب رئیستان به دلیل حقوق خوب اهمیت ندهید.

ث- والایش: تبدیل تکانه‌های نامناسب به مناسب (آگاهانه یا ناآگاه). مثال: از همسرتان عصبانی باشید؛ اما به‌جای بحث و دعوا با پیاده‌روی خود را خالی کنید.

ج-فرافکنی: نسبت‌دادن احساسات یا ویژگی‌های نامناسب خود به دیگران. مثال: احساس مغرضانه‌ای نسبت به فرد خاصی داشته باشید و بی‌دلیل منطقی دعوایی را شروع کنید، اما فرد مقابل را به غرض‌ورزی محکوم کنید.

روانکاو با بررسی این مکانیزم‌ها و حضور آنها در زندگی و گفتار فرد، تا حدودی به محتوای ناهشیار دست خواهد یافت.

تفاوت رویکرد روانشناسان و روانکاوان در چیست؟

پروسه درمان در رواندرمانگری و روانکاوی

تا اینجا دیدیم که هر دو روانشناسان و روانکاوان با استفاده از نظریه و تکنیک‌های مختلفی سعی در درمان مراجع دارند. حوزه درمان و میزان تحصیلات هر دو گروه نیز تقریباً برابر است و عملاً تفاوت خاصی در رواندرمانگری و روانکاوی دیده نمی شود. پس رویکرد این دو چه تفاوتی دارد؟

تفاوت‌های اصلی بین این دو گروه، مبنای نظریه و جزئیاتی مثل نوع روابط موجود بین مراجع و آنها است. روانشناسان سعی دارند با روش‌های مشکل محور، علاوه بر بررسی و حل مشکل‌های موجود، به درمان کلی مراجع کمک کنند. از طرف دیگر، بار اصلی و دشواری روانکاوی بر دوش مراجع است و روانکاو، کار کنکاش و کاوش در روان مراجع را انجام می‌دهد؛ بنابراین روانکاوی فردمحور و رواندرمانی مشکل محور است.

علاوه بر این، کتاب منبع برای روانشناسان و روانکاوان نیز متفاوت است. روانشناسان از کتاب DSM (Diagnostic and Statiscal Manual of mental Disorder) و روانکاوان از کتاب PDM (PSYCHODYNAMIC DIAGNOSTIC MANUAL) استفاده می‌کنند.

نکته: کتاب PDM برای متخصصین روان پویشی است. روان پویشی و روانکاوی دو رویکرد متفاوت است؛ اما گاهی روانکاوان نیز از PDM استفاده می‌کنند.

بیشتر بخوانید:

چگونه یک روانشناس یا روانکاو مناسب را پیدا کنیم

انتخاب روش درمانی مناسب

اگر قصد انتخاب بین رواندرمانگر و روانکاو را دارید، بهتر است این انتخاب را به یک متخصص بسپرید. انتخاب بین روش‌های درمانی مختلف، نیاز به علم و تجربه کافی دارد و شما صرفاً بر اساس خواسته‌های خود قادر به انتخاب نخواهید بود.

برای پیداکردن روانشناس یا روانکاو مناسب، می‌توانید از اطرافیان پرس‌وجو کنید. ارزش کار یک درمانگر، در ارتباط با افراد مشخص می‌شود و افرادی که سابقه مراجع به آنها را دارند، بهترین افراد برای ارزیابی هستند. شما می‌توانید با مراجعه به وب‌سایت مجموعه آنلاین روانشناسی پل، علاوه بر اطلاعات شخصی و حرفه‌ای متخصصین این رشته، به نظرات کاربران دسترسی داشته باشید تا بهترین درمانگر را برای خود پیدا کنید.

 

باورهای رایج نادرست درباره روانکاوی کدامند؟

ماهیت منحصربه‌فرد مثل ابداع آن توسط یک نفر که از قضا مدرک روانشناسی یا روانپزشکی نداشت، باعث شده تا باورهای رایج نادرستی درباره روانکاوی شکل بگیرد. علاوه بر این، اطلاعات کم و پیچیده بودن فرایند روانکاوی نیز مزید بر علت شد تا کلیشه‌هایی از روانکاوی شکل بگیرد که هیچ‌کدام از آنها واقعی نیستند. رایج‌ترین باورهای نادرست و دلیل اشتباه بودن آنها در ادامه بررسی خواهد شد.

  • بخش‌هایی از نظریه فروید (عقده ادیپ و عقده الکترا) و برخی از حرف‌های وی، این باور را ایجاد کرده که نظریه و پروتکل درمانی روانکاوی بسیار جنسیت زده است. منبع اصلی این باور، جمله معروف فروید است که می‌گوید: “هیچ‌وقت نتوانستم ذهن یک زن را کامل متوجه شوم.” این جمله معمولاً با استفاده از کلمات جنسیت زده به‌اشتباه ترجمه می‌شود.
  • ازآنجایی‌که در نظریه فروید، تمرکز زیادی بر کودکی افراد وجود دارد، بسیاری از افراد باور دارند که تمامی رفتارها و نیازهای ما در کودکی شکل می‌گیرد و تغییر یا تصحیح آنها در بزرگسالی وجود ندارد. دو نکته مهم اشتباه بودن این باور را نشان می‌دهد: الف- افراد زیادی (از جمله ژان پیاژه) اهمیت سنین کودکی در رشد را اثبات کردند. ب- فروید در زندگی شغلی خود، بعد از بررسی کودکی، فرصت کافی برای بررسی بزرگسالی نداشت؛ کاری که توسط یونگ و روانکاوان دیگر انجام شد.

کلام آخر؛ تفاوت روانکاوی و رواندرمانی

در این مقاله، ما درباره تفاوت‌های بین روانکاوی و رواندرمانی صحبت کردیم. رواندرمانگران و روانکاوان هر دو در زمینه مشکلات روانشناختی کار می‌کنند، اما روش درمان آنها متفاوت است. رواندرمانی مشکل محور است و بر اساس کتاب DSM اختلالات را طبقه‌بندی می‌کنند؛ اما روانکاوی فردمحور است و اختلالات بر اساس PDM طبقه‌بندی می‌شود. در نهایت انتخاب بین این دو پروتکل باید توسط متخصص انجام شود.

 

منابع

سپهر شیخ زاده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *