ازدواج، بیشک در لیست تصمیمهای مهم زندگی، در صدر جدول قرار دارد! ازدواج به عنوان بخش بزرگی از زندگی، نیازمند مهارتهای زیادی است. عشق و علاقه آتشین میتواند زندگی روزمره را جذاب و شیرین کند، اما آیا عشق برای ازدواج کافی است؟ آیا میتوان با تکیه بر عشق وارد پیمان ازدواج شد؟ در این مقاله از سایت روانشناسی آنلاین پل، با بررسی جوانب مختلف، سعی میکنیم به این سوال پاسخ داده و معیارهایی برای تصمیمگیری ارائه دهیم.
عشق اوایل رابطه کور کننده است!
ممکن است از زبان بزرگترها یا در قصهها و روایتهای ایران باستان و حتی در رمان یا فیلمهای معاصر شنیده یا دیده باشید که عشق، عشاق را کور میکند و توانایی تصمیمگرفتن را از آنها میگیرد. با بررسیهای نورولوژی و مطالعه مغز عشاق، علوم اعصاب نیز میتواند این موضوع را تایید کند! تجمع هورمونهای مختلف که مستقیم یا غیرمستقیم با عشق و عاشقی در ارتباط هستند، به همراه فعالیتهای مغزی خاص در این حالت روانشناختی، باعث میشوند تا فعالیت قشر پیشانی که توانایی تصمیمگیری، استدلال و کنترل تکانه ما را هدایت میکند، افت کرده و کمتر از حالت طبیعی توانایی داشته باشد.
این تاثیر عشق و علاقه بر مغز تا حدودی گذرا است. بخش اعظمی از این تاثیرات به مرور زمان کاهش مییابند اما از بین نمیروند.
آیا عشق برای ازدواج کافی است؟
اهمیت عشق در ازدواج یا حتی به طور کلیتر، در تمامی زندگی کاملا آشکار است. عشق به شکلهای مختلفی انگیزه و امید در زندگی ایجاد کرده و ادامه دادن در شرایط سخت را برای ما سادهتر میکند. ازدواج بر اساس معیارهای مختلف شکل میگیرد و بیشک عشق بخش مهمی از آن است. تعریف عشق در روانشناسی، مفاهیم گستردهای مثل احترام، صمیمیت و اشتیاق را در بر میگیرد که نقش پررنگی در زندگی روزمره ما دارند. اما آیا عشق برای ازدواج کافی است؟ آیا میتوان صرفا با تکیه بر عشق، چشم را بر تمام مشکلات و نقایص بست؟
عشق شامل چه احساساتی میشود؟
عشق مجموعهای از احساسات است که معمولا شامل توجه، نزدیکی عاطفی، امنیت روانی، عاطفه، علاقه عمیق و اعتماد میشود. سازمان روانپزشکی آمریکا که اطلاعات تشخیصی بیماریهای روانی را ارائه میکند، برای تشخیص عشق مجموعهای از نشانه ها را ارائه کرده است؛ 1- احساسات پیچیده مثبت، معمولا با نشانه عاطفه و لطافت 2- احساس لذت در جوانب مختلف زندگی صرفاً به دلیل حضور فیزیکی فرد 3- درگیری ذهنی شدید نسبت به سلامت و بهزیستی فرد مقابل و 4- حساسیت و درگیری ذهنی نسبت به واکنشها، رفتار و کلام فرد موردنظر، شاخصهای اصلی تشخیص عشق هستند.
رابرت استرنبرگ، روانشناس آمریکایی، بر پایه تحقیقات گسترده طی نزدیک به سی سال، نظریهای به اسم سه وجهی عشق ارائه کرده است. در این نظریه، صمیمیت، اشتیاق و تعهد سه وجه عشق هستند که حضور آنها به میزان مساوی و پایدار، نشان دهنده وجود عشق در یک رابطه است. از طرف دیگر، این سه جنبه روانشناختی در ترکیب با یکدیگر 8 نوع از عشق را تشکیل میدهند که تفکیک بین آنها در اوایل رابطه میتواند دشوار باشد.
یکی از این انواع عشق، عشق زودگذر است. تعریف عشق زودگذر یا رمانتیک در نظریه مثلث عشق استرنبرگ با وجود صمیمیت و اشتیاق و عدم وجود تعهد توضیح داده میشود. علاوه بر این، عشق ابلهانه در این نظریه که با عدم وجود صمیمیت و وجود اشتیاق و تعهد توضیح داده میشود، در کنار عشق رمانتیک مخربترین نوع از انواع عشق هستند.
عشق چه تاثیری بر زندگی دارد؟
همانطور که گفته شد، عشق با تاثیر بر هورمونها و کارکردهای مغزی باعث میشود تا توانایی تصمیمگیری منطقی و استدلال با مشکل مواجه شود. از طرف دیگر عشق میتواند منجر به اعتیاد به معشوق شود! فارغ از تاثیرات بر بدن و مغز، عشق تاثیرات دیگری نیز در زندگی دارد.
آنطور که جان کرافورد، بازیگر و کارگردان معروف میگوید: «عشق آتشی است که یا قلب را گرم خواهد کرد یا زندگیات را به آتش خواهد کشید.» تردیدی در قدرت و تواناییهای عشق در زندگی وجود ندارد. عشق میتواند ما را وادار به زندگی سالمتر کند یا از طرف دیگر ما را مجبور به فدا شدن برای معشوق کند.
نشانههای عشق نامناسب
عشق و روابط ناسالم و نامناسب به واسطه نشانههایی قابل تفکیک هستند. این نشانه ها معمولا در رابطه طرفین با یکدیگر، ارتباطات و حتی حس درونی شما بروز میکنند. در نظر داشته باشید که وجود این نشانهها میتواند صرفا نشانهای برای نیاز به تلاش بیشتر در جهت رشد و بلوغ رابطه باشد.
۱ـ عزت نفس و اعتماد به نفس کم
یکی از خروجیهای عشق سالم و مفید، تامین امنیت روانی و نیاز به احترام در فرد است که طی مدت نسبتا کوتاهی منجر به افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس میشود. عزت نفس کم در رابطه، به اشکال مختلفی بروز پیدا میکند و میتواند واکنشهای خصمانه را فرا بخواند. هرچند عزت نفس مثل هر احساس دیگری طی روابط کاهش یا افزایش پیدا میکند، یک عشق سالم همیشه توانایی رساندن آن به حداکثر را خواهد داشت.
۲ـ اجبار به نقاب
عشق واقعی با فرد واقعی و بر اساس نیازهای واقعی، در گذر زمان منجر به از بین رفتن نقابی که تمام افراد در جامعه دارند میشود. عشق، سنگر بین افراد را از بین برده و دو نفر را، هر روز بیشتر از دیروز به یکدیگر نزدیک میکند. اگر احساس میکنید مجبورید وجهه خوبی از خود نشان دهید تا رابطه ادامه یابد و ضعف شما رابطه را با مشکل مواجه میکند، شاید رابطه شما نیاز به تلاش بیشتری داشته باشد.
۳ـ عدم وجود آرامش
بحث یا دعوا و درگیری در یک رابطه عاشقانه نشانه بدی نیست؛ این درگیریها به دو طرف کمک میکند تا برای حل تعارضات و مشکلات بیشتر تلاش کنند و از نارضایتی، انگیزه بتراشند. با این حال، دعواهای زناشویی تکراری یا همراه با تحقیر، تهدید و توهین، به ناسازگاری ناشی از عدم انعطاف یا عدم درک متقابل اشاره دارد. بنابراین، احساس امنیت و آرامش در رابطه نباید ارتباطی با میزان و شدت دعواها داشته باشد؛ در این شرایط این عدم آرامش میتواند نشانهای از یک رابطه ناسالم باشد.
۴ـ تحلیل عاطفی و احساسی
تحلیل عاطفی اصطلاحا به شرایطی گفته میشود که فرد به مرور زمان و بر اساس استهلاک در زندگی عاطفی خود، توانایی اهمیت دادن به مسائل احساسی را از دست میدهد. این استهلاک میتواند نشانهای از سواستفاده احساسی باشد که معمولا در روابط ناسالم نقش پررنگی دارد!
نکته مهم درباره نشانهها
این نشانهها صرفا به معنای رابطه ناسالم و اشتباه نیستند؛ این شرایط ممکن است ناشی از احساسات درونی شما باشند. با توجه به تفاوتهای ساختاری و کارکردی زن و مرد، مشکلات ارتباطی نقش پررنگی در عدم رضایت در رابطه دارند که در صورت ماندگاری، میتوانند منجر به دلخوری یا تنفر شوند. قبل از تصمیمگیری یا نتیجهگیری بر اساس نشانهها، بهتر است حداقل گفتگوی مفصلی با پارنتر خود داشته باشید و در صورت نیاز از کمک یک متخصص زوج درمانی بهره ببرید.
مهارتهای لازم برای یک ازدواج سالم چیست؟
عشق یک دستاورد یا گنجی برای کشف شدن نیست؛ بلکه به مهارتها و تواناییهای مختلفی بستگی دارد. مهمترین مهارتها شامل موارد زیر میشوند:
- توانایی شناسایی و بیان احساساتی که تجربه میکنیم.
- توانایی برقراری ارتباط به صورت واضح و مستقیم
- توانایی کنترل احساسات
- شناسایی فعالیتها و کارهایی که به کنترل و بروز احساسات به شکل سالم کمک میکنند.
- توانایی تحمل بحث یا دعواها و جبهه نگرفتن در این شرایط
- توانایی انفصال از فعالیتها برای توجه مثبت نسبت به معشوق
- شناسایی نیازهای فیزیکی و جنسی و توانایی برطرف کردن آنها
- مهارت دلگرمی دادن، حمایت کردن و امید دادن به معشوق
- مهارت حل مسئله، خندیدن به مشکلات و پشت سر گذاشتن آنها
- مهارت نشان دادن احترام در فعالیتهای روزمره
- توانایی عذرخواهی کردن، مهارت عذرخواهی و جبران کردن
- توانایی پذیرش انتقادات و پیشنهادات درباره مسائل شخصی
- توانایی اجازه دادن به فکر یا باورهای مخالف خود در معشوق
- پذیرش نقاط مثبت و منفی خود، معشوق و رابطه مشترکی که در آن هستید
- مهارت و میل به رشد، بهبود و تغییر، به عنوان فرد و برای رابطه
- توانایی مشخص کردن خط قرمز، اطاعت از خط قرمزها
نکته کنکوری: ممکن است با خواندن این موارد استرس بگیرید (!) و حس کنید که شاید تمام مهارتهای لازم را ندارید. باید بگویم در جلسات مشاوره پیش از ازدواج، علاوه بر بررسی نیمرخهای شخصیتی زوجین، آموزشهای لازم نیز به طرفین داده میشود. زیرا رابطهی خوب ساختنی است و افراد نیازمند کسب اطلاعات تخصصی در این زمینه هستند.
تفاوت وابستگی و دلبستگی
گاهی اوقات مخصوصا در روابط بلندمدت، عشق جای خود را به وابستگی میدهد. شرایطی که طی آن طرفین رابطه، بر اساس نیاز یا بهانه در رابطه میمانند، در حالی که باقیماندههای رابطه، از آخرین قطرههای عاطفه موجود تغذیه میکند، آن را تحلیل میدهد و به سمت زوال حرکت میکند.
وابستگی به نیاز دلالت دارد. برای مثال نوزادی که بدون مراقبت و حمایت مادر ممکن است آسیب ببیند، به مادر خود وابسته است و به محض دور شدن مادر شروع به گریه میکند. از طرف دیگر، دلبستگی به معنای عدم نیاز نیست. در ادامه مثال قبلی، کودک خردسال همچنان به مادر خود نیاز دارد و بدون مراقبت وی دچار مشکل میشود، اما میداند که مادر هر چهقدر که دور شود، باز برمیگردد و مثل همیشه وی را در آغوش خواهد گرفت.
به بیان دیگر، دلبستگی نیازمند احساسات دیگری مثل امنیت، آرامش و اعتماد است؛ در حالی که وابستگی صرفا بر پایه نیاز وجود دارد. از طرف دیگر، وابستگی شکلی از خودخواهی است و میتواند مانع رشد خود و طرف مقابل شود، در حالی که دلبستگی، فارغ از احساسات خودخوانه بوده، با رشد پررنگتر میشود و حتی مشتاق رشد است.
چطور از وابستگیهای ناسالم جلوگیری کنیم؟
وابستگی ناسالم در زندگی زناشویی و عشق اثرات منفی زیادی دارد. مهمترین علامتی که منجر به شناسایی وابستگی ناسالم میشود، نزدیکیخواهی بیش از حد است که میتواند زندگی زناشویی را از هیجان، رشد و حتی بلوغ دور کند.
شکلگیری وابستگی تا حد نسبتا زیادی درون افراد نهفته است و اولین قدم در دوری و جلوگیری از آن، شناسایی الگوهای وابستگی است. الگوهای وابستگی شامل کنترل بیش از حد فرد مقابل، دخالت در امور، احساس پوچی و ناکامل بودن بدون وی، تحمل عادات منفی و دوری از انتقاد کردن و در برخی شرایط، موافقت بیش از حد و ناسالم با وی است.
بعد از پذیرش وابستگی و پیدا کردن این الگوها، باید سعی کنید تا با دوری از این الگوها به آنها دامن نزنید. این مسئله میتواند منجر به بروز احساس ترس و اضطراب در شما شود؛ اما این احساسات نشانهای از حرکت به سمت استقلال احساسی هستند.
بعد از این مرحله، با پذیرش باورهای اشتباه درباره عشق و رابطه و خواستههای غیرواقعی از همسر، میتوانید با سرعت بیشتری از وابستگی های ناسالم دوری کنید.
کلام آخر
عشق به عنوان یکی از شیرینترین حسهایی که هر فرد میتواند تجربه کند، امید و انگیزهای قدرتمند در افراد ایجاد میکند. این احساسات مثبت به نوعی به زندگی، مسیر و هدف میدهند؛ اما در پاسخ به این سوال که آیا عشق برای ازدواج کافی است نمیتوان فقط با بررسی عشق و تاثیرات آن به نتیجه رسید. زندگی مشترک نیازمندیهای مختلفی دارد که عشق قطعا یکی از آنها است، اما نمیتواند جای خالی بقیه موارد را پر کند.
منابع: