نظریه مثلث عشق استرنبرگ

نظریه مثلث عشق استرنبرگ

آدم‌های بزرگ ریسک می‌کنند! اما نه بر سرِ سلامت روان و زندگی‌شون…

مراقب باش داری سرِ چی قمار می‌کنی…

عشق یکی از قدیمی‌ترین رازها در جوامع انسانی بوده است. همه برای رسیدن به آن تلاش می‌کنند و هر کس توضیحی برای آن دارد. افراد زیادی از افلاطون تا نظریه پردازان معاصر در رشته‌های مختلف از جامعه شناسی تا فیزیک تلاش کردند تا به کمک مفاهیم مختلف، عشق را به شکلی توضیح دهند که تمامی جوانب آن قابل بررسی باشد. این نظریه‌های مختلف هر کدام در بخشی لنگ می‌زنند و به نظر می‌رسد تعریف عشق در قالب کلمات یا فرمول غیرممکن باشد. با این وجود، منطقی‌ترین نظریه درباره عشق، نظریه مثلث عشق استرنبرگ است. در این مقاله این نظریه و تمامی مفاهیم مرتبط با آن را بررسی خواهیم کرد.

رابرت استرنبرگ

رابرت استرنبرگ

رابرت استرنبرگ روانشناس آمریکایی با رویکرد شناختی که با دستاورهای چشم‌گیر زیادی شناخته می‌شود و جوایز زیادی از انجمن و موسسه‌های مرتبط با روانشناسی دریافت کرده است، مهم‌ترین دستاورد خود را نظریه مثلث عشق در روانشناسی می‌داند. استرنبرگ که بر اساس نظرسنجی‌های حرفه‌ای از روانشناسان فعال در سراسر جهان، شصتمین روانشناس تاثیرگذار تاریخ رتبه گرفته، در زمینه‌های لیدرشیپ، خلاقیت، آگاهی و هوش، تنفر و عشق، مطالعات بسیار زیادی را انجام داده و نظریه مثلث عشق استرنبرگ طی یک دوره بیست ساله با تدوین و اصطلاحات بی‌شمار به شکل امروزی خود رسیده است.

مثلث عشق در روانشناسی

تعریف عشق در روانشناسی، تا قبل از نظریه استرنبرگ بر پایه نظریه تکامل داروین بود؛ انسان برای بقا و تولید مثل به فردی از جنس مخالف نیاز دارد و این نیاز باعث می‌شود تا روابط نزدیکی شکل بگیرد. این نظریه حتی در زمان خود مورد انتقاد بسیاری از افراد بود و توانایی توضیح احساسات یا بلوغ روابط را نداشت.

بیشتر بخوانید:

نظریه مثلث عشق استرنبرگ

مثلث عشق در روانشناسی

سه وجه مثلث عشق در نظریه استرنبرگ شامل تعهد، صمیمیت و اشتیاق می‌شود:

۱ـ صمیمیت

از نظر استرنبرگ، احساس صمیمیت و پیوند احساسی بین دو نفر که با توصیفاتی مثل “وقتی کنارم هستی احساس گرما می‌کنم” بیان می‌شود، نشان‌دهنده سرمایه گذاری احساسی فرد در رابطه است. به بیان دیگر، فرد به رابطه و طرف مقابل اهمیت می‌دهد. از دید استرنبرگ، وجه صمیمیت در مثلث عشق، معمولا ثابت می‌ماند و دچار افت و خیز نمی‌شود. از طرف دیگر افراد تا حدود نسبتا زیادی بر آن کنترل دارند؛ یعنی می‌توانند آگاهانه (و ناآگاهانه) این صمیمت را به وجود آورده، افزایش دهند، یا از بین ببرند.

وجه صمیمیت در روابطی که با هدف کوتاه‌مدت بودن شروع می شوند یا به دلایل جانبی در مدت کوتاهی به اتمام می‌رسند، نقش پررنگی ندارد؛ یعنی اهمیتی ندارد که چقدر قوی یا ضعیف است. از طرف دیگر، در روابط بلندمدت صمیمیت مهمترین مولفه است و مانند چسبی قدرتمند، طرفین را نزدیک به یکدیگر نگه می‌دارد. (مقاله نظریه عشق؛ ص 119. 1986)

۲ـ اشتیاق

اشتیاق در نظریه استرنبرگ بیانگر هرگونه میل فیزیکی، جسمی و جنسی بین زوجین است که معمولا راه‌انداز روابط است؛ اما صرفا به معنای میل جنسی نیست. بلکه اشتیاق برای دستیابی به کمال و رضایت جنسی ضروری است. برانگیختگی جسمی در وجه اشتیاق، صرفا به انگیزه جنسی منتهی نمی‌شود، بلکه می‌تواند درگیری انگیزشی در روابط را نیز شامل شود.

از دید استرنبرگ، وجه اشتیاق حتی در روابط پایدار و سالم، مدام در حال تغییر است. این تغییرات کاملا خارج از دسترس و کنترل طرفین است و تغییرات فیزیولوژی و هورمون‌های جنسی آن را کنترل می‌کنند. نقش اشتیاق در روابط کوتاه‌مدت بسیار پررنگ است، اما در روابط بلند‌مدت، نقش کلیدی ندارد و تزلزل آن آسیبی به رابطه وارد نمی‌کند. (مقاله نظریه عشق؛ ص 119. 1986)

۳ـ تعهد

وجه تعهد در نظریه مثلث عشق استرنبرگ، ابتدا تصمیم نام داشت. استرنبرگ معتقد بود افراد برای روابط خود تصمیم‌هایی می‌گیرند که منجر به تحکیم یا ضعف آن می‌شود. برای مثال فرد تصمیم می‌گیرد رابطه را شروع کند، تصمیم می‌گیرد رابطه را ختم کند، تصمیم می‌گیرد متعهد باقی بماند و …. بعد از بررسی‌های بیشتر، استرنبرگ به این نتیجه رسید که تصمیم‌های مربوط به رابطه، برون‌زاد‌ اند؛ به این معنی که ناشی از اثرات جانبی دیگر هستند. این موضوع باعث شد تا نقش تعهد، به عنوان یک عنصر شناختی وارد نظریه مثلث عشق شود.

استرنبرگ درباره تعهد می‌نویسد: تعهد تا حد زیادی، اما نه منحصرا، از تصمیم شناختی ناشی می‌شود. یعنی تصمیم‌های ما در تعهد نقش دارند، اما تنها عامل تاثیرگذار نیستند. مطالعات بیشتر این دیدگاه استرنبرگ را تایید کرد.

استرنبرگ معقد است وجه تعهد طی زمان ثابت است؛ یعنی افراد بر آن کنترل دارند و نقش ویژگی‌های شخصیتی، پررنگ‌تر از محیط و اتفاقات است. به عقیده استرنبرگ نقش تعهد در روابط کوتاه‌مدت ناچیز است اما برای روابط بلند‌مدت ضروری است.

نکته: مفهوم تعهد در نظریه استرنبرگ، ارتباطی با وجهه اجتماعی و رفتار بیرونی آن ندارد؛ بلکه به تعهد درونی و احساس نیاز به حضور تعهد دلالت دارد. به بیان دیگر از دید استرنبرگ مهم نیست که شما یا همسرتان متعهد هستید یا خیر؛ فقط مهم است که احساس تعهد می‌کنید یا نه و آیا احساس می‌کنید همسرتان متعهد است یا خیر.

بیشتر بخوانید:

انواع عشق در نظریه مثلث عشق استرنبرگ

8 نوع عشق

استرنبرگ در تدوین‌های نهایی نظریه خود، بر اساس اطلاعاتی که از مشاهده بالینی و پرسشنامه‌ها به دست آورد، 7 نوع از عشق را تعریف کرد و پس از مدت کوتاهی نوع هشتمی نیز به آن اضافه کرد.

انواع عشق صمیمیت اشتیاق تعهد
فقدان عشق ضعیف ضعیف ضعیف
دوست داشتن قوی ضعیف ضعیف
شیفتگی ضعیف قوی ضعیف
پوچ ضعیف ضعیف قوی
رمانتیک قوی قوی ضعیف
رفاقتی قوی ضعیف قوی
ابلهانه ضعیف قوی قوی
آرمانی قوی قوی قوی

 

۱ـ فقدان عشق

فقدان عشق آخرین نوع عشق اضافه شده به نظریه مثلث عشق است. استرنبرگ حین تدوین اولیه نظریه خود فکر نمی‌کرد که عشق بتواند بدون هیچکدام از سه وجه تشکیل دهنده شکل بگیرد؛ در حالی که نتایج پرسشنامه‌ها هاکی از وجود این نوع از عشق بودند.

استرنبرگ معتقد بود فقدان عشق، به عنوان نوعی عشق، از تعاملات گاه‌به‌گاه روزانه شکل می‌گیرد. روابطی که هیچ انگیزه یا نیازی در آن وجود ندارد و نه نمی‌توان زمانی برای شروع و پایان آن تعیین کرد و نه می‌توان وجود آن را تایید یا انکار کرد.

۲ـ دوست داشتن

این نوع از عشق که به طور طبیعی در روابط دوستانه با جنس مخالف یا جنس موافق وجود دارد، می‌تواند به عنوان شکلی از عشق اعلام وجود کند. در این عشق فقط صمیمیت وجود دارد و طرفین از نظر احساسی بسیار به هم نزدیک هستند، اما اشتیاق جسمی و جنسی متقابل وجود ندارد و تعهد معنای خاصی ندارد.

استرنبرگ به عدم وجود تعهد در این نوع از عشق تاکید می‌کند و استناد می‌کند؛ این نوع عشق شکل طبیعی روابط دوستانه نیست؛ چون افراد حتی در روابط دوستانه نوعی از تعهد را نشان می‌دهند. در حالی که در این نوع از عشق هیچ گونه تعهدی وجود ندارد.

۳ـ شیفتگی

به گفته استرنبرگ شیفتگی یا عشق فریبنده همان عشق در نگاه اول است که معمولا شروع‌کننده روابط است. در این نوع از عشق، اشتیاق یا به طور خلاصه‌تر، میل جنسی یا جسمی وجود دارد و در صورت میل طرفین، تعهد و صمیمیت می‌تواند شکل بگیرد. روابطی که بعد از مدت کوتاه وارد مراحل جدید نمی‌شوند و به همین شکل عشق فریبنده باقی می‌مانند، فاقد عمق هستند و به اشتیاق برای حفظ رابطه نیازمند هستند؛ اشتیاقی که در طول زمان بسیار متزلزل است.

بر اساس مشاهدات استرنبرگ شیفتگی با مولفه‌های فیزیولوژی شدید مثل افزایش چشمگیر ضربان قلب، برانگیختگی جنسی، ترشحات هورمونی و حتی ترشحات آلات تناسلی قابل مشاهده است. این نوع از عشق معمولا بسیار سریع شروع شده و شکل می‌گیرد، خیلی سریع پیش می‌رود و طرفین قبل از اینکه فرصتی برای شکل‌گیری صمیمیت داشته باشند، از یکدیگر زده می‌شوند.

۴ـ عشق پوچ

عشق پوچ یا توخالی، زمانی شکل می‌گیرد که طرفین نسبت به یکدیگر متعهد هستند، اما صمیمیتی بین آنها وجود ندارد و اشتیاق تقریبا کاملا از بین رفته است. بر اساس مطالعات استرنبرگ، عشق پوچ در دو حالت قابل انتظار است: 1- در شروع ازدواج‌های سنتی که طرفین شناختی به یکدیگر ندارند و 2- آخرین مرحله قبل از طلاق زوجین که تصمیم خود را برای جدایی گرفته‌اند.

۵ـ رمانتیک

عشق رمانتیک

بر اساس نظریه استرنبرگ، عشق رمانتیک به معنی “دوست داشتن با یک عنصر اضافه” است. در این عشق اشتیاق و صمیمیت بین طرفین وجود دارد، اما تعهد بسیار کمرنگ است یا وجود ندارد. استرنبرگ توضیح می‌دهد: این نوع از عشق می‌تواند شکلی ناهنجار از رشد عشق فریبنده باشد. به این صورت که طرفین بر اساس نیازهای جنسی و اشتیاق رابطه را شروع کردند و طی زمان، صمیمیت نیز بین آنها شکل گرفته است، اما خبری از تعهد نیست.

استرنبرگ این نوع از عشق را در بسیاری از روابط نوپا نیز مشاهده کرد. جایی که زوجین هنوز به مرحله‌ای از رابطه نرسیده‌اند که به یکدیگر متعهد باشند، اما به مرور زمان وارد یک رابطه بلند مدت می‌شوند و تعهد نیز شکل می‌گیرد. استرنبرگ اضافه می‌کند: در این نوع از عشق، تصمیم طرفین مهم‌ترین نقش را دارد؛ آیا می‌خواهی متعهد شوی؟

۶ـ رفاقت

عشق رفاقتی یا همراهی، زمانی اتفاق می‌افتد که طرفین نسبت به یکدیگر متعهد هستند و صمیمیت بین آنها وجود دارد، اما اشتیاق فیزیکی و جسمی وجود ندارد. استرنبرگ استناد می‌کند که در روابط سالم، اشتیاق می‌تواند کمرنگ شده و دوباره رشد کند، در حالی که عدم وجود آن دلالت بر یک مشکل جانبی دارد. برای مثال وقتی که زوجی که عشق آرمانی (حضور هر سه مولفه) را تجربه کردند اما به دلیل کهولت سن یا مشکل پزشکی رابطه جنسی بین آنها خاموش و کمرنگ شده است.

استرنبرگ معتقد است در صورت از بین رفتن بعد اشتیاق در یک عشق آرمانی، مگر به دلایل پزشکی و غیرقابل پیگیری، رابطه به سمت زوال حرکت خواهد کرد.

۷ـ عشق ابلهانه

عشق ابلهانه از دید روانشناسی

عشق ابلهانه یا بیهوده بر اساس نظر استرنبرگ، حاصل تصمیم‌های احمقانه، نادرست و نابالغانه است. برای مثال وقتی که فرد برای ایجاد حسادت در کسی که به وی علاقه دارد، وارد رابطه دیگری می‌شود. در این نوع از عشق که صمیمیت وجود ندارد، اشتیاق نقش اصلی را بازی می‌کند و تعهد هم وجود دارد، اما معمولا پوشالی است و این شکل از عشق به مرور زمان از بین رفته و صمیمیت نمی‌تواند شکل بگیرد.

بیشتر بخوانید:

۸ـ کامل

عشق آرمانی یا کامل، همان شکل از عشق است که همه برای رسیدن به آن تلاش می‌کنند. این عشق فقط زمانی می‌تواند شکل بگیرد که تمامی سه بعد نظریه مثلث عشق استرنبرگ با قدرت در رابطه وجود داشته باشند. استرنبرگ که این نوع عشق را با نام عشق بی قید و شرط نیز معرفی می‌کند، بر اساس مطالعات استدلال می‌کند: عشق کامل لزوما پایدار و بلندمدت نیست. حضور هر سه بُعد به معنای بی‌نقص بودن آن نیست. استرنبرگ ادامه می‌دهد: عنصری که عشق کامل و آرمانی را مستحکم‌تر می‌کند، ویژگی‌های شخصیتی طرفین است. به بیان دیگر زوجین برای دستیابی به این نوع از عشق، نه تنها باید سه وجه مثلث را داشته باشند، بلکه باید به بلوغ شناختی رسیده باشند.

کلام آخر

نظریه مثلث عشق استرنبرگ در بین تمام نظریه‌هایی که سعی کردند حرفی درباره عشق داشته باشند، بیشتر موردقبول قرار گرفته است. این نظریه و مفاهیم مرتبط به آن، با کمک پرسشنامه و مشاهدات بالینی رابرت استرنبرگ شکل گرفته‌اند و به همین دلیل بیشتر از بقیه نظریه‌ها به اتفاقات دنیای واقعی نزدیک هستند.

منابع:

سپهر شیخ زاده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *