افسردگی بعد از طلاق یکی از آسیبهای طلاق است که میتواند تا حد زیادی به طرفین آسیب وارد کند. بر اساس تحقیقاتی که سال جاری در این زمینه انجام شده، بعد از حداقل 60 درصد از طلاقها در جامعه، هر دوطرف یا یکی از طرفین طی مدت کوتاهی دچار افسردگی میشود. در این مقاله با بررسی عواملی که میتوانند منجر به افسردگی بعد از طلاق شوند بررسی خواهیم کرد؛ علائم افسردگی بعد از طلاق چیست؟ افسردگی بعد از طلاق چقدر طول میکشد و چگونه با افسردگی بعد از طلاق کنار بیاییم؟
طلاق و آسیبهای آن
به پایان رسیدن پیوند زناشویی تحت هر شرایطی، یک فرایند استرسزا و دشوار برای طرفین است. هرچند که شاید ادامه زندگی در شرایط دشوار آسیب بیشتری داشته باشد، اما طلاق نیز به عنوان یک واقعه زندگی باید موردتوجه افراد قرار بگیرد و با پیگیری جنبههای مختلف سلامت روان از آسیبهای بیشتر جلوگیری شود.
بر اساس پژوهشهای هانس سلیه، پژوهشگر معروف به پدر استرس، طلاق بعد از مرگ همسر در رده دوم شدیدترین عامل در ایجاد استرس قرار دارد. این استرس شدید در کنار تغییراتی که در زندگی افراد به وجود میآید عامل خطر قدرتمندی برای ابتلا به افسردگی است.
بر اساس تحقیقات CDC (مرکز جهانی تحقیقات و پیشگیری از بیماری) دو نفر از هر سه طلاق (یک سوم افراد؛ شامل فرزندان) طی یک دوره دو ساله به یک مشکل سلامتی روانی دچار میشوند که از این میان اختلالات اضطرابی و اختلالات افسردگی بیشترین نرخ ابتلا را دارند. این موضوع میتواند با احساساتی مثل احساس شکست در زندگی، مواجهه با مشکلات مالی یا فشارهای جامعه و اطرافیان مرتبط باشد. با حمایت و همراهی کافی با قربانیان طلاق میتوان از این چالش به سلامت خارج شد.
علائم افسردگی بعد از طلاق
افسردگی به طور کلی با علائمی مثل خلق پایین، فقدان لذت در طول روز و احساس ناراحتی همراه است. علائم افسردگی بعد از طلاق با توجه به شرایط خاص این بخش از زندگی، ممکن است کمی متفاوت باشند.
مهمترین عواملی که میتوانند به عنوان نشانههای افسردگی بعد از طلاق درنظر گرفته شوند، به این شرح هستند:
- احساس ناتوانی
- بدبینی نسبت به آینده و زندگی
- تحریک پذیری
- بیخوابی
- خستگی مفرط
- افزایش یا کاهش محسوس وزن
- اضطراب شدید
- کاهش شدید عزت نفس
- ناتوانی در تصمیمگیری
- کندی روانی حرکتی
- درد جسمی که منشا پزشکی ندارند (مخصوصا در مچ دست و پاها)
- احساس گناه یا پشیمانی درباره فعالیتها
- سومصرف الکل یا موادمخدر
- درگیری ذهنی نسبت به خودکشی
فعالیتهای جبرانی ناشی از افسردگی
فعالیتهای جبرانی به تصمیم یا اعمالی اشاره دارد که طی آن فرد آگاهانه یا ناهوشیار با انجام آنها سعی در انکار وجود افسردگی یا غصه دارد.
نکته: این فعالیتها میتوانند به عنوان مسیر طبیعی گذار از غم اثربخش باشند؛ ماندگاری این فعالیتها برای مدت طولانی (بیشتر از 6 ماه الی یک سال) یا خطرناک و غیرمنطقی بودن آنها است که زنگ خطری برای افسردگی پنهان است.
مهمترین فعالیتهای جبرانی ناشی از افسردگی سومصرف الکل یا مواد مخدر برای دستیابی به خوشی گذرا یا انجام فعالیتهای خطرناک مثل رانندگی پرخطر برای دوری از حس پوچی است. تحریکپذیری نیز با واکنش نامناسب نسبت به شرایط قابل تشخیص است. فعالیتهایی از جمله شروع روابط رمانتیک بدون پشتوانه منطقی نیز میتواند به عنوان نشانه موردتوجه قرار گیرد.
مراحل سوگواری برای رابطه به پایان رسیده
سوگواری برای هر موضوعی مثل از دست دادن یک عزیز تا از دست دادن یک شی موردعلاقه، شامل 5 مرحله است که زمان موردنیاز برای آن با توجه به شدت وابستگی تغییر میکند. 1- انکار 2- خشم 3- چانهزنی 4- غم و اندوه 5- پذیرش مراحل طبیعی سوگواری هستند.
مراحل انکار، خشم و چانهزنی معمولا قبل از وقوع طلاق رخ میدهند. طی مرحله انکار، فرد سعی میکند تا مشکل را نادیده گرفته و فعالانه از آن دوری کند. طی مدتی نسبتا کوتاه، فرد به این نتیجه میرسد که نادیده گرفتن مشکلات غیرممکن است و خشم شروع به طغیان میکند. این خشم معمولا ماندگار نیست و منجر به چانهزنی میشود. در مرحله چانهزنی فرد سعی میکند تا مسائل را از دید دیگری بسنجد و سعی کند تا نکات مثبت آن را استخراج کند. وقتی این پروسه با شکست مواجه میشود، تصمیم به طلاق برای فرد قطعی میشود.
مرحله بعدی به صورت طبیعی، غم و اندوه است. توجه به تفاوت غمگینی و افسردگی در این مرحله اهمیت زیادی دارد. فرد باید با مواجه شدن با این احساسات منفی، منطق اعمال خود را پذیرفته تا بتواند مجددا به آرامش در زندگی خود برسد.
فعالیتهای مناسب برای کاهش آسیبهای بعد از طلاق
نکته مهمی که طی مراحل گذار باید توجه قرار گیرد، ماهیت این سوگواری است. سوگواری به معنای پشیمانی نیست. سوگواری برای پشت سر گذاشتن همه دشواریهای زندگی مخصوصا طلاق ضروری است و فعالیتهای جبرانی که ممکن است وجود داشته باشد، نباید پروسه سوگواری را تعدیل کند یا آن را به تاخیر بیاندازد. در ادامه فعالیتهایی که برای پذیرش مفید خواهند بود را بررسی خواهیم کرد.
1- مواجهه با احساسات
افراد مختلف در مواجهه با چالشهای زندگی واکنشهای متفاوتی دارند. این واکنشها مخصوصا در مواجهه با چالشی دشوار مثل طلاق، میتواند حتی برای فرد جدید و ناشناخته باشد و شدت احساسات فرد را زیر هجمه عواطف له کند. در این حالت، پذیرش تمامی احساسات و صحبت کردن درباره آنها تا جای ممکن بهترین قدم برای مواجهه با آنها و عبور سالم از این دوره سخت است.
2- مراسم سوگواری
در مواجهه با از دست دادن به هر شکلی، چیزی شبیه به مراسم سوگواری به گذر سریعتر و سالمتر از مراحل کمک میکند. مراسم سوگواری برای غم از دست دادن، کنترل احساسات را برای فرد سادهتر خواهد کرد. هدف از این مراسم تخلیه عواطف و احساسات است و راهحل یا شکل مشخصی برای آن وجود ندارد.
شروع این فعالیت میتواند با تهیه لیستی از تمام کادو یا اشیا یا هر وسیلهای که یادآور ازدواج برای شما هستند شروع شوند. سپس میتوانید بخشی از لیست که نیاز خاصی به آنها ندارید را مشخص و آنها را دور بیاندازید. نوشتن درباره احساسات و فعالیتهایی که به آنها فکر میکنید به تنهایی، فرایند رهابخشی برای فراموشی و گذر از آنها است.
دوری از چانهزنی و قبول ضعفها یا مشکلاتی که منجر به طلاق شد، فعالیت دیگری است که به فرایند سوگواری سرعت خواهد بخشید.
نکته: دوری از کلینگری درباره همسر سابق اهمیت زیادی در کنترل خشم دارد. یعنی نکات مثبت در جایگاه خود و نکات منفی در جایگاه خود اهمیت دارند و نباید دید سیاه و سفید نسبت به اتفاقات و مشکلات داشت.
3- استراحت جسمی و روانی
دوری از مسئولیتها یا وظایفی که به طور معمول بر دوش شماست میتواند نقش پررنگی در بازسازی خود از آسیبها داشته باشد. از دوری از محیط کار یا حتی فعالیتهای تفریحی برای مواجهه با خود و احساسات خود نترسید. این استراحت میتواند شامل بروز احساسات و صحبت درباره مسائل مختلف با افراد مورد اعتماد نیز شود.
این موضوع به معنای رها کردن این مسئولیتها و وظایف نیست؛ بلکه صرفا استراحت موقت مفید است.
4- حمایت طلبی
همراهی اطرافیان و نزدیکان طی دوره سوگواری نقش پررنگی در پذیرش دارد. شناسایی افراد قابل اعتماد در زمینههای مختلف و وقت گذراندن با آنها، باعث احساس نزدیکی عاطفی و به نوعی ارتباط شما با جوامع کوچک و بزرگ اطراف خود میشود. حتی در صورتی که نمیتوانید به اطرافیان خود به هر دلیلی اعتماد کنید، میتوانید از انجمنهای خصوصی و محافل این چنینی جهت برخورداری از حمایت بهره ببرید.
5- توجه به خود
اهمیت دادن به خود از جوانب مختلف شامل تغذیه، فعالیت جسمی، توجه به احساسات و دوری از فعالیتهای جبرانی نقش پررنگی در سلامت روانی بعد از طلاق، مخصوصا برای افرادی که زمینه یا سابقه افسردگی دارند اهمیت زیادی دارد.
بسیاری از افراد ممکن است به دلیل تنهایی ناشی از جدایی انگیزه یا میلی به توجه کردن به سلامت جسمی و روانی خود نداشته باشند. در این شرایط همراهی با دوستان و خانواده برای تامین برخی نیازها مثل تغذیه کمک کننده است.
6- برنامه ریزی برای آینده
احساس تنهایی و از دست دادن یک همراه ثابت در سالهای گذشته، میتواند بدبینی کلی نسبت به آینده و زندگی و حتی گذشته ایجاد کند. برنامهریزی برای اهداف، نیازها و دستاوردهایی که برای شما جذاب هستند، یا قبل از ازدواج و قبل از طلاق برای شما جذاب بودند، راه مناسبی برای ایجاد انگیزه است. این برنامهریزی لازم نیست حتما برای فتح قله اورست یا دستیابی به تخت سلیمان باشد! این اهداف باید بر اساس نیازهای شما و زندگیتان و همچنین فرزندان و اطرافیانتان باشد. هدف از برنامهریزی، رسیدن به آنها است نه صرفا ایجاد حس کاذب از کنترل بر اوضاع.
افسردگی بعد از طلاق در زنان و مردان و فرزندان طلاق
بر اساس آمار، افسردگی بعد از طلاق در زنان شایعتر است. با این حال، بر اساس آماری که در زمینه افسردگی پنهان وجود دارد میتوان برداشت کرد که تفاوت جسیتی مشهودی در افسردگی بعد از طلاق وجود ندارد. زنان به احتمال بیشتری متوجه مشکل خود میشوند و برای آن اقدام میکنند در حالی که مردان به احتمال بیشتر ترجیح میدهند تا احساسات خود را سرکوب کنند و با روشهای خاص خود به آن واکنش نشان دهند.
با محاسبه کودکان و فرزندان در این معادله، میتوان گفت میزان ابتلای فرزندان طلاق به اختلالات مختلف روانشناختی به اندازه مردان و زنان است. این اختلالات به افسردگی ختم نمیشوند و میتوانند مشکلاتی در زمینه کنترل خشم، وسواس یا اختلالات اضطرابی را در سالهای نوجوانی آنها فراخوانی کنند.
مدتزمان افسردگی بعد از طلاق
افسردگی به عنوان یک واکنش به آسیب، مدتزمان مشخص یا حتی شکل مشخصی ندارد. افراد به اشکال مختلف ممکن است با آن درگیر شوند و مدتزمان درگیری آنها بر اساس این شکل منحصر به فرد، متغیر است. آمارهای این زمینه نیز زمان، مدت یا شدت خاصی را نشان نمیدهند.
بر خلاف این موضوع، مدتزمان موردنیاز برای بازسازی عاطفی در مردان و زنان مشخص و قابل اشاره است. بر اساس تحقیقات انجام شده در سراسر جهان، مردان به حداقل یک سال و زنان به حداقل شش ماه برای بازسازی عاطفی بعد از پایان یک رابطه معنیدار نیاز دارند. این مدتزمان در مورد ازدواج و جدایی میتواند طولانیتر شده و به سه برابر این عدد برسد. از طرفی دیگر برخی درگیریها مثل مشکلات مالی یا مشکلات ارتباطی مخصوصا در زمینه تربیت فرزند یا نگهداری از آنها میتواند این زمان را بیشتر نیز افزایش دهد.
توجه داشته باشید که زمان ذکر شده مربوط به افسردگی بعد از طلاق نیست؛ بلکه مدت زمان بازسازی عاطفی را نشان میدهد.
تست افسردگی بعد از طلاق
به غیر از تست و پرسشنامههای نامعتبر که ممکن است در سطح اینترنت با آنها مواجه شوید، تست افسردگی بعد از طلاق به شکل رسمی و قابل قبول از دید روانشناسی وجود ندارد. با این حال، تستهای افسردگی مختلف میتوانند در این شرایط استفاده شوند که تفسیر آنها باید با بررسیهای تخصصی متخصص همراه باشد. معتبرترین تست افسردگی که میتواند برای تست افسردگی بعد از طلاق استفاده شود، تست افسردگی بک است که اعتبار و دقت زیادی دارد.
راههای درمان افسردگی بعد از طلاق
در بین انواع افسردگی، زمانی که تروما یا آسیب مشخصی برای ابتلا وجود دارد، سریعترین درمان افسردگی بازسازی آسیبها و جایگزینی روشهای مقابله با استرس و غم و غصه است. این درمان با انواع رواندرمانی ممکن است. استفاده از دارودرمانی تا جای ممکن پیشنهاد نمیشود اما در صورت تشخیص متخصص میتواند کمک کننده باشد.
در کنار روشهای تخصصی مخصوص به اتاق درمان، پیشنهادات درمانی نیز نقش مهمی در درمان افسردگی بعد از طلاق دارند. روشهایی مثل یادداشت کردن احساسات و شناسایی آنها، دوری نکردن از اجتماع، تخصیص وقت برای سوگواری، اهمیت به سلامت روانی و جسمی و دوری از غذاهای مضر برای افسردگی بخشی از این فعالیتها هستند.
چه زمانی به دکتر مراجعه کنیم؟
بهترین زمان مراجعه به متخصص سلامت روان، قبل از شروع پروسه طلاق است. کمک روانشناختی در شرایط دشوار و طی پروسه زمانبر و خستهکننده طلاق تاثیر زیادی بر جلوگیری از افسردگی بعد از طلاق دارد و جلوگیری همیشه بهتر از درمان است. با این حال، هیچوقت برای شروع دیر نیست و کمک یک متخصص سلامت روان در هر شرایطی به نفع شما خواهد بود. شما میتوانید به سادگی با مشاوره آنلاین افسردگی از کمک متخصصین پلتفرم پل بهره ببرید.
کلام آخر
افسردگی بعد از طلاق یکی از آسیبهای طلاق است که از استرس شدید ناشی از این واقعه ممکن است شکل بگیرد. تقریبا یک سوم افرادی که تجربه طلاق دارند، دچار افسردگی میشوند و خطر اختلالات روحی روانی دیگر نیز در این افراد وجود دارد. شیوع افسردگی بعد از طلاق در بین زنان و مردان تقریبا مساوی است اما زنان به احتمال بیشتری برای دریافت کمک تخصصی اقدام میکنند در حالی که مردان با انکار شرایط، مستعد افسردگی پنهان هستند.
منابع: