ازدواج با چه زنی اشتباه است؟ اگر در شرف ازدواج هستید، احتمالاً برای انتخاب همسر احساس سردرگمی میکنید. در ذهنتان انواع و اقسام سوالهای گوناگون رژه میروند و نمیدانید برای شروع زندگی مشترک، کدام سوالها یا موضوعات اهمیت بالایی دارند. انتخاب همسری که با او تفاهم داشته باشیم و ازدواج موفقی را رقم بزنیم، نیازمند آگاهی نسبت به زندگی مشترک میباشد. زیرا عدم آگاهی ما را در تفکراتی همچون «دختری که قرمه سبزی خوب میپزد، زن زندگی است!» یا «این دختر زیبایی ظاهری و نجابت دارد، پس حتما همسر خوبی خواهد بود.» نگه میدارد.
البته که پسندیدن ظاهر فرد مقابل و اخلاقیاتی که در برخوردهای اول قابل دریافت است، اهمیت دارد اما موفقیت زندگی مشترک محدود به این موارد نیست و نیازمند بررسیهای بیشتر میباشد. در این مقاله درباره ویژگیهایی صحبت میکنیم که اگر در شخص مورد نظر مشاهده کردید، لازم است توقف کنید و کمی بیشتر فکر کنید؛ ویژگیهایی که ممکن است مشکلاتی ایجاد کند و کیفیت زندگی زناشویی را به خطر بیندازد.
ازدواج با چه زنی اشتباه است؟
قبل از شروع این بخش باید بگویم نمیتوان فرمول یا نسخه یکسانی برای همه پیچید. انسانها متفاوت هستند و هرکسی انتظارات گوناگونی از همسر خود دارد. به عنوان مثال اگر من شخصیت درونگرایی دارم، ازدواج با فردی که تمایل زیادی به حضور در جمع و ارتباطات گسترده دارد، ممکن است اشتباه باشد؛ این به معنای بد بودنِ فرد مقابل نیست، بلکه به معنای عدم تفاهم میباشد. در نتیجه موفقیت ازدواج به عوامل بسیار زیادی بستگی دارد و موارد بیان شده، صرفاً ویژگیهایی کلی هستند.
۱. فردی که شخصیت مستقلی ندارد
استقلال لزوماً به معنای استقلال مالی نیست. فردی که شخصیت مستقلی دارد از دنیای کودکی خارج شده و قدم در مسیر بزرگسالی گذاشته است، به خودش متکی میباشد، با دیدن ناکامیها و رنجهای زندگی دچار فروپاشی نمیشود و برای رفع نیازها و انتظارات خود، دائم از دیگران متوقع نیست. استقلال همچنین به ویژگیهای مثبت دیگری همچون اعتماد به نفس و عزت نفس نیز منجر میشود.
زنی که شخصیت مستقلی ندارد، دائم از دیگران انتظار دارد، به اطرافیان وابسته است، ممکن است حس ارزشمندی کمتری برای خود قائل باشد و دائم از ناکامیها و ناراحتیهای زندگی گلایه کند. در نتیجه استقلال فرد مورد نظر را حتماً بررسی کنید. در مقاله «زنان اشتباه برای ازدواج» هم به آثار مخرب وابستگی پرداختهایم.
۲. با اختلالهای روانی درگیر است
موضوع مهم بعدی، بحث سلامت روان است. شاید تصور ما از اختلال روانی، انسانهایی با روپوش صورتی و بستری در بیمارستان باشد! اما باید بگویم مشکلات یا زخمهای روانی چهره ندارد. ممکن است فردی را ببینید که در جمع، شخصیت شوخ و گرمی دارد اما به افسردگی مبتلا باشد. اختلالهای روانی بسیار گسترده هستند و تشخیص آنها بر عهده فرد متخصص و روانشناس است. (اینجاست که بحث مشاوره پیش از ازدواج اهمیت پیدا میکند.) تعدادی از اختلالهای روانی عبارتند از: وسواس، اضطراب، افسردگی، اختلال اضطراب جدایی، اختلال شخصیت وابسته و …
هریک از رنجهای روانی، ریشههایی دارد و فردی که به این رنجها مبتلاست ممکن است نتواند همسر خوبی باشد؛ این فرد در ابتدا باید ریشه رنجها را شناسایی و روانزخمهای خود را درمان کند. در مقاله «زن ایدهآل برای ازدواج» نیز درباره اهمیت سلامت روان صحبت کردیم.
۳. توانایی گفتگوی سالم ندارد
در مقاله «رفتارهای مخرب رابطه» درباره اهمیت نحوه گفتگو صحبت کردیم. متاسفانه سند ازدواج تاریخ انقضا ندارد دوستان! در نتیجه هنگامی که با تعارضها و اختلاف نظرها رو به رو میشویم، درخواستهایی داریم که شریک عاطفی آنها را برطرف نمیکند و یا رابطه سالم و باکیفیت پیش نمیرود، اولین راه حل گفتگوی سالم است. (نه انتظار برای فرا رسیدن تاریخ انقضا!) هنگامی که رابطه درست کار نمیکند و حس میکنیم مشکلی وجود دارد، در قدم اول باید بتوانیم با شریک عاطفیمان درباره آن صحبت کنیم.
مهارت گفتگوی سالم شامل مهارتهای مهم دیگریست؛ به عنوان مثال باید بتوانیم شنونده خوبی باشیم و صحبت دیگران را فقط با هدف دفاع از خود یا قضاوت و نصیحت گوش نکنیم! موقع شنیدن نظرات مخالف توانایی کنترل هیجاناتمان را داشته باشیم، در بیان نظرات و خواستهها شفاف باشیم و … . در نتیجه ازدواج با فردی که مهارت گفتگو کردن ندارد، ممکن است ما را در آینده برای حل چالشهای زندگی زناشویی با مشکل رو به رو کند.
۴. با مدیریت خشم آشنایی ندارد
بسیاری از ما در مواجهه با احساس خشم واکنش مناسبی نداریم و از سه راهکار در مواجهه با این احساس استفاده میکنیم؛ ۱.با واکنشهای تند و پرخاشگری سعی میکنیم آن را تخلیه کنیم و در این راه اطرافیان را آزار میدهیم. ۲. به دلیل تفکرات اشتباه خشم را در دسته «بدها» قرار دادهایم و معمولاً به جای تجربه، آن را سرکوب میکنیم. ۳. و یا سعی میکنیم خود را آرام کنیم.
در مقاله «بلوغ عاطفی» به طور مفصل درباره شناسایی و تجربه احساسات صحبت کردیم؛ خشم هم مانند سایر هیجانات باید تجربه شود. نکته مهم درمورد آشنایی با ماهیت هیجانات گوناگون و اجتناب از واکنشهای سریع و بدون فکر است. فردی که مدیریت خشم را نیاموخته است، ممکن است بدبین و جدی به نظر برسد، دیگران را تحقیر و سرزنش کند و از همه چیز انتقاد کند. این علائم میتواند ناشی از سرکوب خشم باشد و زندگی با افراد اینچنینی دشوار خواهد بود. (منبع) در مقاله «مدیریت خشم» به این موضوع پرداختهایم.
۵. رابطه تمام نشدهای دارد
فردی که خیانت میکند، متزلزل میباشد و ممکن است دلیل خیانت او زخمهای درونی باشد، دوران کودکی را در شرایط بیثبات و ناامنی تجربه کرده باشند و یا سعی در فرار کردن از واقعیتهای تلخ زندگی خود داشته باشند. این افراد در ابتدا باید به روانزخمهای خود بپردازند و سپس روابط عاشقانه را شروع کنند.
علاوه بر این هرگاه رابطهای را به پایان میرسانیم، لازم است مراحلی را پس از آن طی کنیم. اتمام رابطه عاشقانه گاهی میتواند تاثیر عمیقی بر ذهن و روان داشته باشید زیرا تجربهای مشابه تجربه مرگ در انسان ایجاد میکند؛ زیرا پایان رابطه عاشقانه، مانند مردن در ذهن و قلب فرد دیگریست و به آن تجربه «خرده مرگ» گفته میشود. (کتاب رواندرمانی اگزیستانسیال) در نتیجه فردی که به تازگی رابطهای را به پایان رسانده است هم شریک عاطفی مناسبی نیست؛ زیرا باید رنج اتمام رابطه گذشته را هضم کند و در اصطلاح برای رابطه خود سوگواری کند.
۶. درگیر اعتیاد است
زندگی با فردی که درگیر اعتیاد است، با دشواری زیادی همراه میباشد. فرد معتاد به دلایل گوناگون و برای فرار از رنجهای خود، به راههایی برای از دست دادن هوش و حواس پناه میبرد. در صورتی که «بهترین راه برای خروج از هر رنج، از میان آن میگذرد.» این اشخاص قبل از درمان زخمهای درونی خود، نمیتوانند روابط عاشقانه موفقی داشته باشند. خانواده افراد معتاد رنج میکشند زیرا شاهد رنج و نابودی عزیزشان هستند. همچنین ممکن است به دلیل رفتارهای ترسناک و یا غیر عادی از سوی فرد مورد نظر، مجبور به فاصله گرفتن از او باشند. قبل از ازدواج، نسبت به عدم اعتیاد فرد مقابل به هر نوع ماده مخدر یا فعالیت اعتیادآوری اطمینان حاصل کنید.
۷. نسبت به تغییرات گشودگی ندارد
زندگی پر از تغییرات و چالشهای گوناگون است و انسان باید بتواند خودش را با پیشرفتهای جدید یا اتفاقات غیر قابل پیشبینی تطبیق دهد. افرادی که نسبت به تغییرات گشودگی ندارند، معمولاً انعطافپذیر نیستند، بر نظرات و عقاید خود تعصب دارند، درگیر برنامهریزی افراطی هستند و در صورت بروز اتفاقاتی خارج از برنامهی خود خشمگین میشوند. (عدم آشنایی با مهارت مدیریت خشم نیز در آنها مشاهده میشود.)
علاوه بر این توانایی پذیرش پایینی دارند و به جای پذیرش اتفاقات یا نظرات مخالف، به دنبال پیدا کردن مقصر اتفاقات و یا جنگیدن با نظرات دیگران هستند. مجموع این ویژگیها موجب میشود که گشودگی نسبت به تغییرات، یک ویژگی مهم برای شریک عاطفی باشد.
۸. به بلوغ عاطفی و فکری نرسیده است
هنگامی که کودک هستیم، سرشار از انتظارات و خوشبینیهای غیر واقعبینانه نسبت به دنیا میباشیم، با مسئولیتپذیری در سطح عمیق آن آشنا نیستیم و به دیگران وابستگی داریم. چنین فردی اگر وارد زندگی مشترک شود، هنگام مشاهده مسئولیتها یا چالشهای زندگی زناشویی دچار ترس و اضطراب میشود، پس از رویارویی با اولین رنجها میشکند و پر از نارضایتی مداوم و گله و شکایت است. همچنین فردی که به بلوغ عاطفی نرسیده است، با دنیای عواطف و هیجانات آشنا نیست و نسبت به احساسات گوناگون و نحوه مدیریت آنها آگاهی ندارد.
۹. درگیر مقایسه و حسادت افراطی است
حسادت دلایل گوناگونی دارد اما به طور کلی میتواند ناشی از عدم حس ارزشمندی درونی یا همان عزت نفس باشد. کودکانی که تحت تربیت والدین کمالگرا و سختگیر هستند نیز، ممکن است درگیر مقایسهگری افراطی و حسادت شوند. فردی که از درون احساس ارزشمندی ندارد و ارزشمندی خود را با مقایسه نسبت به دیگران، تایید اطرفیان و برتری شرایط خود در مقابل دیگران میسنجد، ممکن است زندگی زناشویی را با مشکلاتی رو به رو کند. زیرا اینگونه افراد هیچگاه نمیتوانند از شرایط راضی باشند و یا از لحظه اکنون لذت ببرند. حسادت افراطی یک حس فرساینده و آسیبزننده است و باید با مراجعه به روانشناس درمان شود.
بیشتر بخوانید:
۱۰. صادق نیست
اعتماد یکی از عناصر مهم در رابطه عاشقانه است که اگر نابود شود، ترمیم مجدد آن زمانبر و در بعضی از مواقع غیرممکن خواهد بود. زنی که دروغ میگوید و این رفتار را به عادت تبدیل کرده است نمیتواند شریک زندگی خوبی باشد. در نتیجه صداقت فرد مقابل را بسنجید و در نظر داشته باشید که عدم صداقت در روابط عاشقانه و زندگی مشترک، مشکلات زیادی ایجاد خواهد کرد. در مقاله «زن مورد علاقه مردان» نیز بیان کردیم که صداقت یکی از ویژگیهای جذاب برای مردان است.
۱۱. بیاحترامی میکند
بیاحترامی میتواند به دلایل گوناگون از جمله عدم آشنایی با مدیریت هیجانات گوناگون مثل خشم باشد. همه ما وارد روابط میشویم تا دوست داشته شویم و مورد احترام باشیم. فردی که رعایت احترام را بیاهمیت تلقی میکند ممکن است در بحثها و اختلاف نظرها پرخاشگری کند، از کلمات نامناسب و توهینآمیز استفاده کند و به ریشههای صمیمیت ایجاد شده تیشه بزند!
چگونه این ویژگیها را در فرد مورد نظر تشخیص دهیم؟
بهترین و مطمئنترین راه، مراجعه به فرد متخصص و گذراندن دورههای مشاوره پیش از ازدواج است. در جلسات مشاوره، روانشناس ویژگیهای شخصیتی، رفتاری، اهداف، نیازها و … را در طرفین مورد بررسی قرار میدهد و سپس هر دو طرف را نسبت به دنیای فرد مقابل آگاه میکند. مسائلی مثل اختلالات روانی نیز به خوبی مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. افزایش آگاهی به ما کمک میکند تا تصمیمگیری بهتر و ازدواج موفقتری داشته باشیم.
البته پس از ازدواج نیز در صورت مشاهده ویژگیهای نامطلوب، میتوانید به روانشناس مراجعه و از او کمک بگیرید. گاهی سعی میکنیم به تنهایی و با تکیه بر دانش خود یا با تجویزهای خاله و عمه (!) از پس مشکلات زندگی زناشویی یا عدم تفاهمها بر بیاییم؛ اما مسلماً مراجعه به متخصصِ این زمینه، ما را با راهحلهای درست و واکنشهای مناسب آشنا میکند.
جمع بندی
به پایان مقاله «ازدواج با چه زنی اشتباه است؟» رسیدیم. به عنوان کلام آخر میخواهم بگویم اگر ویژگیهای نامطلوبی در همسر خود یافتهاید و از زندگی کردن با او به ستوه آمدهاید، تمام تلاش خود را برای اصلاح رابطه انجام دهید. شما لزوماً اینکار را برای او انجام نمیدهید، بلکه تلاشتان را میکنید تا در صورت اتمام رابطه با خود بگویید «من تمام تلاشم را کردم.» و بعدها با احساس پشیمانی یا سرزنش رو به رو نشوید. رابطه عاشقانه هم یافتنی و هم ساختنی است. مقاله «نشانههای عدم تفاهم» به شما درک روشنی درباره انتخاب خواهد داد.
از نظر شما چه ویژگیهای دیگری میتواند زندگی مشترک را با مشکل رو به رو کند؟ نظرات و تجربیات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منابع: