آیا عشق بعد از ازدواج به وجود می آید؟

آيا عشق بعد از ازدواج به وجود می آید؟

آدم‌های بزرگ ریسک می‌کنند! اما نه بر سرِ سلامت روان و زندگی‌شون…

مراقب باش داری سرِ چی قمار می‌کنی…

از عشق مثل یک افسانه قدیمی و فراموش شده در کوچه و بازار یا کنج خانواده صحبت می‌شود. همه از آن صحبت می‌کنند و کمتر کسی پیدا می‌شود که بتواند آن را در یک جمله توصیف کند؛ با این وجود همه به دنبال آن هستند و برای رسیدن به عشق از هیچ تلاشی کم نمی‌گذارند. در این مقاله قصد داریم تا بررسی کنیم آیا عشق بعد از ازدواج به وجود می آید؟ آیا می‌شود عشق را ارزیابی کرد و وجود و عدم وجود آن را بررسی کرد؟ عشق یعنی چه و چطور باید به آن رسید؟ با ما همراه باشید.

تعریف افراد از عشق

تعریف عشق

به اندازه تمامی افرادی که روزی روی کره زمین زندگی کردند، تعاریف مختلف از عشق وجود دارد. برخی عشق را با دوست داشتن عمیق بی حد و مرز و بدون شرط توصیف می‌کنند و برخی فقط جای خالی آن را حس می‌کنند و عشق را مانند جای زخمی که یادآور حادثه‌ای ناگوار است می‌پرستند. اما آیا تعریف درستی از عشق وجود دارد؟

تعریف علم روانشناسی از عشق

قابل‌ قبول‌ترین تعریف علمی از عشق را روانشناس آمریکایی، رابرت استرنبرگ ارائه داده است که آن را در سه عنصر اصلی توصیف می‌کند: 1- صمیمیت 2- تعهد و 3- کشش جنسی. استرنبرگ تاکید می‌کند عدم حضور هر کدام از این سه پایه، عشق را از بین می‌برد و هرجا هر سه آن‌ها و به طور مساوی وجود داشته باشند، می‌توان وجود عشق را تایید کرد.

تعریف ادبیات و فلسفه از عشق

عشق در دنیای ادبیات همیشه با زیبایی و جذابیت‌های بسیار همراه بوده است. از داستان لیلی و مجنون تا رومئو و ژولیت؛ فداکاری و از خودگذشتگی همیشه بخش جدا ناشدنی از عشق بوده است. از طرف دیگر بزرگان فلسفه با منطقی کردن بیش از حد روابط، عشق را به یک مکان برای درد کشیدن، زجر دیدن و ناامید شدن تشبیه کرده‌اند.

هر چند قصه‌های ادبیات و استدلال‌های فلسفی در دنیای خود جذاب یا شیرین‌اند، اما در دنیای واقعی نمی‌توان با استانداردهای غیرواقعی زندگی کرد!

عشق در دنیای واقعی

عشق در دنیای واقعی، نه آن‌قدر که دنیای فلسفه استدلال می‌کند دردناک و وحشتناک است و نه آن‌قدر که ادبیات به تصویر می‌کشد زیبا و اعجاب‌انگیز است. عشق مانند تمامی پدیده‌های زندگی و تمامی مسیر زندگی، یک خط صاف یا یک مسیر مستقیم نیست؛ بلکه پستی بلندی و پیچ‌و‌خم‌های زیادی دارد. با عشق یا بدون عشق، فقط افراد بسیار کمی قادر به طی کردن آن به سلامت هستند و عوامل جانبی در کنار عشق، تاثیر بسیار پررنگ‌تر از آنی که تصور می‌کنید بر سلامت رابطه و زندگی دارند.

بیشتر بخوانید:

آیا عشق بعد از ازدواج به وجود می آید یا در یک نگاه؟

عشق در یک نگاه یا بعد از یک ارتباط کوتاه مثلا مکالمه کوتاه در خواربارفروشی، یک مسئله غیرواقعی یا دور از ذهن نیست. افراد وقتی فردی را می‌بینند که با تمامی معیارهای آنان منطبق است، در یک نگاه عاشق می‌شوند. از طرف دیگر، عشق بعد از ازدواج یا بعد از یک رابطه نسبتا طولانی‌مدت نیز می‌تواند اتفاق بیوفتد. افراد وقتی برای مدت طولانی با یک‌دیگر همراه می‌شوند، با ویژگی‌های شخصیتی یا رفتاری‌هایی از طرف مقابل آشنا می‌شوند که ممکن است کمتر کسی شاهد آنها باشد. این نزدیکی و صمیمیت نیز می‌تواند رفته رفته تبدیل به عشق و علاقه شدید شود.

اما سوال اصلی درباره شکل یا ماهیت عشق نیست؛ بلکه درباره حفظ آن است. فرقی نمی‌کند که در یک نگاه عاشق شده باشید یا بعد از همراهی نسبتا طولانی مدت با یک همکار یا دوست خود را در دام عشق ببینید، در هر صورت مهم‌ترین مسئله برای همه، حفظ و بقای این عشق است.

چگونه بعد از ازدواج عشق و علاقه را افزایش دهیم؟

عشق فقط یک حادثه، یک رابطه اعجاب‌انگیز یا یک معجزه نیست. عشق و مخصوصاً رابطه زناشویی، مانند نهالی شکننده با وجود تمام جذابیت و زیبایی خود به نگهداری و اهمیت دادن نیاز دارد. هر رابطه‌ای با میزان کافی از اهمیت دادن، تعهد و صمیمیت می‌تواند تبدیل به عشق شود و هر رابطه عاشقانه بی‌نقصی با تلاش نکردن زوجین می‌تواند تبدیل به یک رابطه شکست‌خورده شود. در ادامه به برخی از تلاش‌هایی که زوجین می‌توانند برای شادابی رابطه زناشویی داشته باشند اشاره خواهیم کرد تا جواب سوال آیا عشق بعد از ازدواج به وجود می آید واضح‌تر شود.

1- گفتگو

گفتگو راهی برای افزایش صمیمیت

زبان و ارتباط کلامی قوی‌ترین ارتباط گرفتن انسان‌ها است. بدون زبان و حرف‌زدن انسان‌ها هیچ‌وقت قادر به پیشرفت از عصر هجر نبودند و بعد از چندین هزاره، کلام، هنوز مهم‌ترین ابزار برای بقا و حفظ روابط است. ارتباط غیرکلامی مخصوصا رمز و رازی که بین زوجین به وجود می‌آید، به شیرینی عشق کمک می‌کند و آن را برای طرفین خاص‌تر می‌کند. اما در نهایت، کلام و کلمات هستند که ارتباط را حفظ و رابطه را بقا پذیر می‌کنند. در ادامه به قوانین مختلف درباره انواع مختلف گفتگو خواهیم پرداخت.

2- صحبت های کلیدی

صحبت‌های کلیدی و مهم مثل صحبت درباره مدیریت مالی، مسائل جنسی و هر موضوعی که صحبت مستقیم و بی‌پرده از آن، می‌تواند دشوار باشد، معمولا توسط زوجین آن‌قدر به زمان دیگری موکول می‌شود تا به فراموشی سپرده شود و گاهی افراد ترجیح می‌دهند که آگاهانه آن‌ها را فراموش کنند. یکی از دلایل اصلی این موضوع واکنش نامناسب طرف مقابل یا مطرح کردن آن‌ها در زمان یا مکان نامناسب است. برای مثال یادآوری یک اشتباه کوچک وسط دعوایی که مربوط به مسئله دیگری است، بدترین زمان برای پرداختن به آن است.

برای صحبت درباره مسائل مهم و شاید سخت، بهتر است زمان و مکان مشخصی برای آنها اختصاص دهید و فقط و فقط در زمان مشخص درباره آنها صحبت کنید. اختصاص‌دادن یک مکان مناسب برای این صحبت‌ها به کاهش تنش و جدا کردن این تنش‌ها از زندگی روزمره کمک می‌کند و اختصاص‌دادن زمان مشخص برای آن دو فایده مهم دارد؛ 1- فارغ از بی‌میلی زوجین درباره حرف‌زدن درباره این مسائل، فرصت و موقعیت مشخصی برای صحبت کردن ایجاد می‌کند و 2- از بروز و بیان مشکلات در زمان نامناسب جلوگیری می‌کند.

3- انتقاد

انتقاد یکی از منابع مهم برای تغییر در جهت بهتر و برای حرکت به سمت مسیر رشد شخصی است. بسیاری از زوجین به دلایل مختلف ممکن است از یک‌دیگر انتقاد نکنند یا انتقادات خود را به بحث‌های پرتنش و دعواهای زناشویی محدود کنند. مانند صحبت‌کردن درباره مسائل مهم، انتقاد نیز باید ساختار، چهارچوب و قوانین مشخصی داشته باشد و در صورت ابراز صحیح، انتقاد از یکدیگر می‌تواند به بهبود رابطه کمک کند.

فراموش نکنید که شما یا همسرتان مجبور به تغییر در جهت انتقادات نیستید، انتقادات صرفا نظر طرف مقابل است و بیان آنها به سلامت رابطه کمک می‌کند؛ اما اجباری به تغییر نباید وجود داشته باشد.

4- حرف های روزمره

تحقیقات بلندمدت در زمینه زندگی زناشویی نشان می‌دهند زوج‌هایی که روزانه 15 الی 30 دقیقه درباره مسائل روزمره صحبت می‌کنند، با اختلاف بسیار زیادی نسبت به دیگر زوجین دوام و رضایت زناشویی بیشتری دارند. صحبت‌های روزمره می‌تواند شامل هر مسئله‌ای باشد و از غر زدن درباره مسائل و افراد یا صحبت درباره اهداف و آرزوها متغیر باشد.

علاوه بر این در نظر داشته باشید که افرادی که به طور مستمر غر می‌زنند، به احتمال بسیار کمتری به بیماری‌های قلبی و عروقی دچار می‌شوند! با این وجود بهترین مدت برای این صحبت‌های روزانه همان 15 الی 30 دقیقه است و غر زدن تمام روز، به سلامت شما کمک می‌کند و همسرتان را دچار حمله قلبی می‌کند!

5- صمیمیت فیزیکی

نوازش فیزیکی به افزایش صمیمیت کمک می‌کند.

با وجود تفاوت‌های جنسیتی، صمیمیت و نزدیکی فیزیکی از نقاط اشتراک مرد و زن است. صمیمیت فیزیکی می‌تواند از لمس و بوسه تا رابطه جنسی متنوع باشد و همانطور که استرنبرگ اذعان داشت، رابطه جنسی یکی از سه گوشه مثلث شکل دهنده عشق است.

6- نوازش و نزدیکی فیزیکی

از گرفتن دست یکدیگر حین قدم‌زدن‌های بیهوده در بازار و خیابان تا شوخی‌های فیزیکی و جسمی بین زوجین، همگی آنها فواید زیادی برای سلامت رابطه دارند و به صمیمیت بیشتر کمک می‌کنند. با این وجود، افراد مختلف زبان‌های مختلفی برای نزدیکی فیزیکی و لمس و نوازش دارند که کشف آن‌ها می‌تواند زمان‌بر باشد. با این وجود تا تمامی اشکال مختلف آن مورد آزمایش و بررسی زوجین قرار نگیرد، بهترین حالت کشف نخواهد شد!

7- رابطه جنسی

رابطه جنسی به عنوان یک زاویه از مثلث عشق و به عنوان بخش مهمی از سلامت جسمی و روانی افراد، تاثیر بسیار زیادی در سلامت رابطه و دوام زندگی زناشویی دارد. خجالت‌کشیدن یا راحت‌نبودن یا حتی ترس از رابطه جنسی در اوایل زندگی مشترک کاملا طبیعی تلقی می‌شود؛ اما امری که حائز اهمیت است، تلاش فعالانه طرفین برای بهبود رابطه جنسی و کشف شخصیت جنسی خود است.

کشف شخصیت جنسی در وهله اول به رابطه مستمر و تا جای ممکن منظم جنسی نیاز دارد. صحبت‌کردن درباره این تلاش‌ها و بازخورددادن به همسر نیز در وهله بعدی اهمیت پیدا می‌کند؛ این کار را بیشتر انجام بده یا این کار را دیگر انجام نده!

8- تفاوت‌های فردی

تفاوت‌های جنسیتی در اوایل رابطه می‌تواند کمی عجیب یا حتی آزاردهنده به نظر برسد. این تفاوت‌ها به مرور زمان و با درک تفاوت‌های جنسیتی می‌توانند تبدیل به بخش طبیعی از رابطه شوند. تفاوت‌های دیگری که درک آن‌ها به زمان بیش‌تری نیاز دارد، تفاوت‌های بین‌فردی هستند. هر فردی منحصر به فرد است؛ اطلاعات و خاطرات، نقش مهمی در شکل‌گیری این تفاوت‌ها دارند و بدون وجود این تفاوت‌ها، به احتمال زیاد جذابیتی در افراد باقی نمی‌ماند!

قدم اول در برقراری ارتباط با این تفاوت‌ها، درک آنها است. این تفاوت‌ها به خاص بودن ما کمک می‌کنند و تشویق به تغییر یا تلاش در جهت “طبیعی” کردن افراد بسیار اشتباه است. (واژه طبیعی در این جمله فاقد معنی و کنایه‌آمیز است).

9- رشد شخصی

یکی از اشتباهاتی که افراد معمولا در روابط زناشویی دارند، فراموش‌کردن اهمیت رشد شخصی است. احتمالا می‌توان گفت هر چه‌قدر که بیشتر عاشق باشید، بیشتر به فداکاری اهمیت می‌دهید و به مرور زمان رشد شخصی اهمیت کمتری برای شما پیدا می‌کند. با این حال، رشد شخصی در جوانب مختلف مثل تحصیل، حرفه، شخصیت و موارد کوچک و بزرگ دیگر، همیشه بااهمیت است. اهمیت‌دادن به خود به معنای اهمیت‌ندادن به طرف مقابل نیست و تلاش در جهت بهبود و رشد شخصی، یک ارزش همگانی، تایید شده و تا حد مشخصی، ضروری است.

10- ارتباط های خانوادگی و دوستان

بعد از ازدواج، خانواده شما، خانواده همسرتان نیز است و خانواده همسر، خانواده شما نیز محسوب می‌شود. این موضوع درباره دوست‌های صمیمی هم می‌تواند صادق باشد. ازدواج، عشق و نیمه گمشده بهانه خوبی برای قطع یا کاهش ارتباط با اطرافیان نیست و دو برابر شدن بستگان و دوستان بعد از ازدواج، بهانه خوبی برای افزایش مراودات اجتماعی است. این ارتباط‌ها در صورت رعایت حد و مرز، کمک شایانی به حفظ، دوام و شادابی رابطه زناشویی می‌کنند.

بعد از ازدواج چه تغییراتی در رابطه و عشق به وجود می آید؟

تاثیر ازدواج بر رابطه

بسیاری از زوجین، مخصوصا زوجینی که قبل از ازدواج رابطه نزدیکی با یک‌دیگر داشتند، از کمرنگ‌شدن عشق و علاقه بعد از ازدواج گله می‌کنند. تغییرات بعد از ازدواج در شکل رابطه و به طور کلی عشق و علاقه زوجین نسبت به یکدیگر، حاصل تغییرات بیرونی است.

مهم‌ترین این تغییرات، استرس‌های درونی به دلایل مختلف است. هانس سلیه، معروف به پدر استرس، در لیست عواملی که منجر به استرس می‌شوند، با تکیه بر مشاهدات و پژوهش‌های خود، ازدواج را به عنوان هفتمین عامل قدرتمند در ایجاد استرس معرفی کرده است که 50 بار استرس (بالاترین سطح 100) برای طرفین ایجاد می‌کند. این استرس که هانس سلیه درباره آن توضیح می‌دهد، صرفا مربوط به عمل ازدواج است و عوامل جانبی مثل درگیری‌های مالی یا فشارهای اطرافیان مستقل از آن هستند.

علاوه بر این، هم‌نشینی و سپری‌کردن تمامی روزها در کنار هم باعث می‌شود تا عوامل جذاب برای زوجین به مرور زمان کمرنگ شود یا نقاط منفی طرف مقابل، آن شکل خام عشق و علاقه را تغییر دهد.

چرا گاهی بعد از ازدواج عشق کم رنگ تر می شود؟

تغییرات زوجین بعد از ازدواج به معنای کمرنگ شدن عشق نیست، بلکه صرفا رابطه وارد مرحله جدیدی می‌شود و به بیان عامیانه‌تر، رابطه بالغ می‌شود. با این وجود ممکن است افراد این کمرنگ شدن رابطه را به صورت جدی و نگران‌کننده حس کنند. در بخش بعدی به بررسی عوامل تاثیرگذار بر این احساس خواهیم پرداخت.

1- استرس و تغییر سبک زندگی

اولین عاملی که می‌توانیم به آن بپردازیم، استرس‌های درونی ناشی از تغییرات سبک زندگی است. این استرس، ارتباطی به مسائل اقتصادی یا مسائل ارتباطی ندارد و فقط به عنوان یک استرس وجودی، از تغییرات در عادات مختلف زندگی روزمره حاصل می‌شود.

تغییر عادات روزمره مثل حالت خوابیدن، ظرفی که به آن عادت داریم یا حتی دستپختی که به آن عادت کردیم و بسیاری از عادات دیگر، باعث این استرس درونی می‌شوند که به مرور زمان رفع خواهند شد و فقط کافیست با آن مدارا کنیم.

بیشتر بخوانید:

2- مشکلات مالی و اقتصادی

فارغ از طبقه اجتماعی و سطح اقتصادی خانواده‌ها، هزینه‌های ازدواج می‌تواند در کیف پول هر کسی چاله ایجاد کند! تنش‌های ناشی از مشکلات مالی معمولا در لفافه باقی می‌ماند و مخصوصا زوج‌های جوان به دلایل بسیار زیاد ترجیح می‌دهند تا درباره این مسائل صحبت نکنند. علاوه بر این، پشتیبانی خانواده‌ها معمولا باعث می‌شود تا تنش‌ها بیشتر شده و نگرانی‌های زوجین گاهی تبدیل به بحث‌های خانوادگی نیز می‌شود. فارغ از جزئیات، این تنش‌ها می‌توانند جذابیت‌های اولیه ازدواج را کم‌رنگ کنند.

3- مشکلات مربوط به ارتباط خانواده‌ها

فارغ از تنش‌های مربوط به حمایت مالی خانواده‌ها بین زوجین، ازدواج مخصوصاً در سنین پایین با همراهی یا دخالت خانواده‌ها همراه است. مادر و پدری که عمری فرزند خود را مانند پادشاه یا ملکه‌ای در قلمرویی بی‌رقیب بزرگ کرده‌اند، حالا باید قبول کنند که اجازه نظر دادن درباره وی را ندارند! علاوه بر این تنش و استرس‌های زوج جوان به همراه سردرگمی‌های ناشی از زندگی جدید، می‌تواند باعث شود تا به دنبال تایید یا مشورت از خانواده خود باشند که این کمک‌ها به اشکال مختلفی می‌تواند تاثیر منفی در زندگی زناشویی دو مرغ عشق داشته باشد!

4- مسائل جنسی

مانند بسیاری از مسائل دیگر، مسائل جنسی نیز معمولا در اوایل ازدواج با نوعی لفافه‌گویی درگیر می‌شود. زوج جوانی که تا مدت نه چندان دوری مجرد و تنها بودند و تجربه ارتباط جنسی نداشتند، حالا نه تنها باید این ارتباط را برقرار کنند، بلکه باید شخصیت جنسی خود را نیز کشف کنند. این کشف و پیدا کردن شخصیت جنسی می‌تواند زمان‌بر باشد و تا زمان حل این مسئله رضایت جنسی، کمی دور از انتظار به نظر می‌رسد.

5- کمبود مهارت حل مسئله

حل مسئله در ازدواج

اپیکور، فیلسوف یونانی در عهد باستان (حدود 300 میلادی) جمله معروفی دارد که می‌تواند سرمشق هر فردی باشد: مهم نیست که چه اتفاقی می‌افتد؛ مهم این است که چطور به آن واکنش نشان می‌دهی. مهارت حل مسئله با حل هوشمندانه تعارضات باعث می‌شود تا از هرگونه درگیری ذهنی یا لفظی جلوگیری شود.

تعارضات کوچک و کم اهمیت که معمولا در اوایل ازدواج به وجود می‌آیند، توسط زوجین نادیده گرفته می‌شوند. نادیده‌گرفتن این تعارضات در مدت نسبتاً کوتاهی می‌تواند منجر به ناراحتی یا درگیری درونی شود. ناراحتی یا درگیری‌ای که فرد مقابل کمترین اطلاعی درباره آن ندارد، چون شما تصمیم گرفتید تا از آن‌ها چشم‌پوشی کنید!

6- صحبت نکردن

بدون درنظرگرفتن نیاز به صحبت درباره مسائل مالی، جنسی یا مشکلات و تعارضات کوچک، صرف صحبت‌کردن بین زوجین می‌تواند یک پروسه آرامش و رضایت‌بخش برای طرفین باشد. صحبت‌کردن درباره مسائل مختلف و اتفاقات روز نه‌تنها منجر به تخلیه هیجانی و احساس سبکی می‌شود، بلکه صمیمیت بین زوجین را نیز افزایش داده و رابطه بین آن‌ها را محکم‌تر می‌کند.

عادت به صحبت‌کردن درباره مسائل مختلف و افزایش صمیمیت طی مسیر زندگی باعث می‌شود تا حین مواجهه با مشکلات و درگیری‌های ذهنی جدید، حرف زدن، سبک‌شدن و آرام شدن راحت‌تر و سریع‌تر اتفاق بیفتد.

7- دروغگویی یا پنهان‌کاری

دنیایی را تصور کنید که هیچکس توانایی دروغ گفتن را نداشت و به همه سوالات با صداقت صد درصدی جواب می‌داد! اگر این دنیا برای شما وحشتناک به نظر می‌رسد، شاید ازدواج بهترین گزینه برای شما نباشد! حفظ حریم شخصی و صحبت نکردن درباره برخی مسائل حق مسلم هر فردی است. با این وجود صداقت درباره مسائل زندگی شخصی کمک چشم‌گیری به رابطه زناشویی می‌کند.

اکثر پنهان‌کاری‌ها در زندگی مشترک با منطق و توجیه‌های مختلف، در جهت حفظ آرامش طرف مقابل انجام می‌شود. افراد گاهی تصمیم می‌گیرند درباره مسائل مالی یا حتی چیزهای کوچک‌تر مثل طعم دستپخت همسر دروغ بگویند تا آرامش یک‌دیگر را حفظ کنند. با این وجود، همین پنهان‌کاری‌های کوچک هستند که در بلند‌مدت آرامش را از بین می‌برند.

8- رویاپردازی و توقعات نابجا

بدون رویاپردازی و فکر کردن به آینده‌ای بی‌نقص، انسان هیچ‌وقت به جایگاهی که امروز دارد، نمی‌رسید. هدف‌گذاری و رویاپردازی منبع اصلی در حفظ انگیزه هستند و بدون آن‌ها، می‌توان گفت رشد شخصی غیرممکن خواهد بود. با این وجود، هدف‌گذاری قوانین و چهارچوب‌های مشخصی دارد که با رعایت آن‌ها می‌توان از توقعات نابجا و غیرواقعی جلوگیری کرد.

از طرف دیگر، رویاپردازی نه قانونی دارد و نه باید برای آن از چهارچوب خاصی پیروی کرد! با این وجود اهمیت دارد که رویاپردازی و رویاها از دنیای واقعی جدا باشند و منجر به توقعات نابه‌جا از طرف مقابل نشوند.

9- مقایسه

حسادت در ازدواج

حسادت با اینکه یک ویژگی شخصیتی منفی به حساب می‌آید، نقش پررنگی در رشد شخصی افراد داشته است. فرد به داشته‌های دیگران نگاه می‌کند و برای دستیابی به آنها تلاش می‌کند. این نگاه‌کردن و تلاش‌کردن تا جایی که در چهارچوب منطقی و صحیح قرار داشته باشد، تاثیر منفی‌ای نخواهد داشت و می‌تواند به رشد افراد و زوجین کمک کند.

نقطه منفی این حسادت که آن را از ریل اصلی خود خارج می‌کند، مقایسه آگاهانه یا حتی ناآگاهانه افراد است. این مقایسه مخصوصا در زندگی مشترک تاثیرات منفی شدید، سریع و غیرقابل جبرانی دارد.

بیشتر بخوانید:

 

کلام آخر

رابطه زناشویی مانند یک نهال نوپا، نیازهای زیادی دارد که فقط با اهمیت‌دادن و مراقبت از آن توانایی رشد و بقا دارد. این تلاش‌ها در ابعاد مختلف و به شکل‌های مختلف برای رابطه ضروری هستند. این تلاش‌ها در کنار برخی ویژگی‌های شخصیتی موردنیاز برای ازدواج سالم مثل صبر و شکیبایی، محبت و صمیمیت، صداقت و عدم‌پنهان‌کاری فرمولی برای یک ازدواج بی‌نقص هستند. در صورتی که برای هریک از موارد ذکر شده یا تصمیم‌گیری درباره ازدواج به راهنمایی و مشورت نیاز دارید، می‌توانید بهترین متخصصین در زمینه زوج‌درمانی را از پل پیدا کنید.

منابع:

7 Ways to Create More Love After Marriage: Reigniting Romance in a Stale Relationship

What’s Love Got to Do With a Lasting Marriage?

سپهر شیخ زاده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *