روانشناسی بالینی چیست؟

روانشناسی بالینی چیست؟

آدم‌های بزرگ ریسک می‌کنند! اما نه بر سرِ سلامت روان و زندگی‌شون…

مراقب باش داری سرِ چی قمار می‌کنی…

روانشناسی بالینی چیست؟ برای من تفاوت بین روانشناسی بالینی، روانکاوی و روانشناسی عمومی مثل بیرجند، بجنورد و بروجرد است! (همین اندازه شبیه!) اما واقعاً چه تفاوتی با یک‌دیگر دارند؟ اگر بخواهیم به زبان ساده بگوییم، روانشناسی بالینی، شاخه عمیق‌تری از روانشناسی است و بالین انسان را مورد بررسی قرار می‌دهد! برای ادامه تحصیل در این رشته، دوره‌های آموزشی و کارآموزی تخصصی‌تری گذرانده می‌شود و فرد متخصص یاد می‌گیرد ناخودآگاه مراجع را زیر ذره‌بین بگذارد و با تست‌های روانشناختی، روان‌زخم‌های گوناگون را شناسایی کند. اگر شما هم درباره این شاخه کنجکاو هستید، جای درستی آمده‌اید! در ادامه به کاربرد روانشناسی بالینی و تفاوت آن با روانشناسی عمومی می‌پردازیم؛ همچنین بیان می‌کنیم که برای چه مشکلاتی می‌توان از متخصص روانشناسی بالینی کمک گرفت.

روانشناسی بالینی چیست؟

روانشناسی بالینی چیست؟ شاخه‌ای از روانشناسی که بر اختلالات شخصیتی و مشکلات روان شناختی تمرکز دارد.

در روانشناسی بالینی، درمان‌گر بر مشکلات روان‌شناختی مراجع تمرکز می‌کند. روان‌زخم‌ها و ناخوش احوالی‌هایی که در روان وجود دارد را تشخیص می‌دهد و سپس به تعیین راهکارهای درمانی می‌پردازد. اولین قدم برای شروع تغییر و بهبود حالِ روان، شناسایی زخم‌هاست. متخصص روانشناسی بالینی با بررسی رفتار فرد و مصاحبه و آزمون، زخم‌ها را می‌یابد و به او برای برداشتن اولین گام‌ها کمک می‌کند.

دنیای ذهن و ناخودآگاه مثل یک ساختمان بزرگ با یک عالمه اتاق است! ما کلید بسیاری از این اتاق‌ها را نداریم و نمی‌دانیم در آن‌ها چه می‌گذرد. فردی که در زمینه روانشناسی بالینی تخصص دارد، به مرور درِ اتاق‌های بیش‌تری را باز می‌کند و اختلال‌های روانی یا مسائل عمیقی که در ناخودآگاه وجود دارد را شناسایی و نمایان می‌کند. (پس اگر حالتان خوب نیست و به طور مداوم با اضطراب یا بی‌انگیزگی درگیر هستید، بی‌توجه از کنار این مسئله عبور نکنید. احتمالاً باید با کمک روان‌‌درمانگر اتاق‌های زیرزمین و انتهای راهروها را هم بررسی کنید!)

روانشناسی بالینی بر چه مشکلاتی تمرکز می‌کند؟

اگر بخواهم پاسخ این سوال را به صورت مختصر و مفید ارائه کنم باید بگویم این شاخه از روانشناسی بر شناخت اختلالات تمرکز دارد و این تفاوت اصلی روانشناسی بالینی با سایر شاخه‌هاست. (در مقاله «اختلال شخصیتی چیست؟» درباره انواع اختلالات صحبت‌ کرده‌ایم.) اما در ادامه به سایر کاربردهای روانشناسی بالینی می‌پردازیم.

۱. مشکلات سازگاری و عدم توانایی در کنترل اضطراب

در این اختلال، فرد واکنش‌های اغراق‌آمیزی به مسائل استرس‌زا نشان می‌دهد و توانایی کنترل اضطراب یا هیجانات ناخوشایند را ندارد. (در مقاله «بلوغ عاطفی» بیش‌تر به موضوع هیجانات گوناگون پرداخته‌ایم.) یا به بیان دیگر فرد نمی‌تواند خودش را با اتفاقات غیرمنتظره، شرایط جدید زندگی و یا مسائل ناخوشایند سازگار کند. به عنوان مثال شرایط جدیدی مثل ازدواج، بچه‌دار شدن، ارتقا یا از دست دادن شغل و … . اتفاقات ناخوشایند نیز می‌تواند مسائلی هم‌چون سوگ، طلاق، مشکلات مالی و … باشد.

۲. مشکلات عاطفی و روانی

این مورد آن‌قدر گسترده است که انگار بخواهیم درباره انواع ماهی‌هایی که در دریا وجود دارد صحبت کنیم! مشکل عاطفی و روانی، هر اختلال یا زخمِ روانی را شامل می‌شود. مشکلاتی نظیرِ افسردگی، وسواس فکری و عملی، بیماری اسکیزوفرنی، اختلال شخصیت دو قطبی، اختلال استرس پس از سانحه، فوبیا و هزاران هزار مشکل دیگر. البته منظور از اختلال لزوماً سطح پیشرفته و جدی این بیماری‌ها نیست و به عنوان مثال برای بی‌انگیزگی یا اضطراب دوره‌ای هم می‌توان به روانشناس بالینی مراجعه کرد. به طور کلی هر زخمی که در عواطف خود احساس می‌کنید (اعم از زخم‌های دوران کودکی یا بزرگسالی) و یا ناخوش احوالی‌هایی که در روان خودتان یافته اید، با مراجعه به روانشناس بالینی، قابل کنترل و درمان است.

۳. مشکلات بین فردی و اجتماعی

روانشناس بالینی به کاهش مشکلات بین فردی کمک می‌کند.

مشکلاتی که در رفتار خود با دیگران احساس می‌کنید هم می‌تواند در حیطه کاری روانشناس بالینی باشد. واژه «دیگری»، هر فردی را شامل می‌شود؛ اعضای خانواده، همسر، همکاران و … . اگر در موقعیت‌هایی دچار اضطراب اجتماعی می‌شوید، نمی‌توانید خواسته‌های خود را بیان کنید، توانایی نه گفتن ندارید، با اعضای خانواده یا همسر خود درگیر تعارضاتی هستید، مراجعه به درمانگر راه‌گشا خواهد بود.

۴. مشکلات رفتاری از جمله مصرف مواد مخدر

اعتیاد مثل یک خانه چادری است که در آن پناه می‌گیریم تا از زخم‌های درونی یا شرایط سخت بیرونی فرار کنیم. غافل از این‌که خانه چادری را باد می‌برد! وقتی اثرات ماده مخدر از بین رفت، پناهگاه امن ما هم از بین می‌رود و می‌بینیم که مشکلات هنوز هم آن‌جا هستند. اعتیاد فقط مربوط به الکل یا ماده مخدر نیست؛ گاهی ممکن است به رفتارها یا سرگرمی‌های خاصی اعتیاد پیدا کنیم. این مشکلات هم توسط روانشناس بالینی، قابل کنترل است.

۵. مشکلات فکری، شناختی و عصبی

بیماری‌هایی نظیر فراموشی، هذیان، زوال عقل، پارکینسون، اسکیزوفرنی، اختلالات روان پریشی و … در این دسته جای می‌گیرند. این مشکلات ممکن است دلایل گوناگونی از جمله کهولت سن، سکته قلبی، ژنتیک، ضربه مغزی و یا استرس پس از سانحه ایجاد شود. البته برای مشکلات این‌چنینی، دارو پایه و اساس درمان است و روان درمانی هم مکملی برای کاهش علائم محسوب می‌شود.

چه زمانی به روان درمانگر مراجعه کنیم؟

اضطراب بالا، عزت نفس پایین و دوری از جمع، از نشانه‌های نیاز به درمانگر است.

در این بخش به نشانه‌هایی می‌پردازیم که با مشاهده آن‌ها باید شاخک‌هایتان فعال شود (!) و مراجعه به درمانگر را در اولویت بگذارید.

۱. اگر در حال گذر از شرایط خاصی هستید

رویارویی با شرایط جدید و اتفاقات ناگهانی در ما اضطراب ایجاد می‌کند. اگر از لحاظ روحی و جسمی با آثار مخرب استرس درگیر هستید و توسط افکار و احساسات ناخوشایند احاطه شده‌اید، مراجعه به درمانگر بسیار اهمیت دارد. زیرا همان‌ طور که در مقاله «استرس چیست؟» بیان کردیم، استرس منجر به مشکلات جسمی و روانی بیش‌تری مثل ناراحتی قلبی یا افسردگی می‌شود.

۲. اگر عزت نفس پایینی دارید

ریشه بسیاری از رنج‌های روانی عدم حس ارزشمندی درونی و ناتوانی در شفقت با خود است. (دیدم که میگم!) عزت نفس پایین دلایل بسیار زیادی دارد و بر تمام جنبه‌های زندگی تأثیر می‌گذارد. ما باید بتوانیم خودمان را دوست داشته باشیم و برای خودمان ارزش قائل باشیم، تا در وهله دوم این حس را به دیگران هم منتقل کنیم. (در مقاله «عزت نفس پایین در رابطه» بیش‌تر درباره این موضوع صحبت کرده‌ایم.)

۳. اگر می‌خواهید به خودتان آسیب برسانید

این مورد بسیار اهمیت دارد. اگر گاهی تمایل به آسیب زدن به خودتان دارید، دلایل این موضوع باید بررسی شود. حس ناامیدی عمیقی دارید؟ نمی‌دانید با چه هدفی باید زندگی کنید؟ یا انرژی انجام دادن کارهای روزمره را ندارید؟ به خاطر رنج‌ها و سختی‌های زندگی به ستوه آمده‌اید؟ درک می‌کنم که این افکار چه‌قدر می‌تواند انسان را فرسوده کند. مراجعه به درمانگر در این شرایط بسیار اهمیت دارد.

۴. اگر در روابط خود درگیر مشکلاتی هستید

حفظ تعادل و برقراری گفتگوی سالم، پایه و اساس رابطه خوب است. اگر در روابط خود با مشکلاتی رو به رو هستید و هرچه برای رفع تعارض‌ها تلاش می‌کنید نتیجه‌ی مثبتی حاصل نمی‌شود، مراجعه به روانشناس بسیار کمک کننده خواهد بود. مشکلات زندگی زناشویی نیز در رأس این مورد قرار دارد!

۵. اگر تعادل عاطفی ندارید

همه ما در طول زندگی هیجانات و احساسات گوناگون را تجربه می‌کنیم یا ممکن است دچار سر درگمی عاطفی شویم. اما اگر از حد طبیعی خارج شود و عدم توانایی کنترل احساسات، ا‌ذیت کننده باشد، مراجعه به درمانگر اهمیت خواهد داشت. با کمک فرد متخصص با دنیای عواطف و احساسات آشنا می‌شویم و دلایل تغییرات شدید خلقی را پیدا می‌کنیم.

۶. اگر از بودن در جمع دوری می‌کنید

البته این مورد نباید با درونگرایی اشتباه گرفته شود. نکته مهم اینجاست که اگر قبلاً از بودن در جمع لذت می‌بردید و یا به انجام دادن فعالیت‌های خاصی علاقه داشتید اما الان حس سابق را ندارید، باید به نشانه‌ها توجه کنید. بنابراین اگر دلیل شرکت نکردن در جمع‌ها، بی‌حوصلگی، کرختی و یا اضطراب است؛ مراجعه به درمان‌گر اهمیت زیادی دارد.

۷. اگر مثل قبل عملکرد و بهره‌وری خوبی ندارید

کاهش بهره‌وری لزوما به معنای تنبلی نیست.

ممکن است در طول زندگی با شرایط خاصی رو به رو شویم یا به مدت چند روز یا برای دوره‌ای کوتاه، انگیزه و اشتیاق خود را از دست بدهیم و به طبع بهره‌وری هم کاهش پیدا کند. اما این دوره‌ها نباید طولانی شود. به عنوان مثال اگر چندین ماه است که شور و انرژی سابق را ندارید، نمی‌توانید مسئولیت‌های خود را انجام دهید و درگیر اهمالکاری‌ هستید، بررسی دلایل، کمک کننده خواهد بود و تنها از عهده فرد متخصص بر می‌آید. (این جملات از زبان فردیست که این حالت‌ها را برای مدت طولانی زیسته است!)

بیشتر بخوانید:

تفاوت روانشناسی بالینی و عمومی

همان‌طور که در مطالب قبلی گفته شد، در روانشناسی بالینی تمرکز بیشتری روی اختلالات وجود دارد و مشکلات به صورت عمیق‌تر مورد بررسی قرار می‌گیرد. اما به طور کلی در کشور ما تفاوت خاصی بین این دو شاخه مشاهده نمی‌شود. تفاوت‌ اصلی این دو شاخه، در مسیر آموزشی آن‌هاست. اکثر روانشناسان پس از پایان دوران تحصیل، دوره‌ها و رویکرد‌های درمانی مختلف را می‌آموزند و شروع به کار می‌کنند. در نتیجه ممکن است تفاوت مشخص یا واضحی از لحاظ رویکردهای درمانی وجود نداشته باشد. هدف اصلی در هر دو شاخه، برگزار کردن جلسات درمانی برای بهبود روان فرد است.

رویکردهای مختلف روانشناسی بالینی

روان پویایی و رفتاری شناختی از رویکردهای روانشناسی بالینی است.

در بخش‌های قبل با کاربرد روانشناسی بالینی آشنا شدیم. اما از چه روش‌هایی برای شناسایی مشکلات روانی استفاده می‌شود؟ برای پاسخ به این سوال می‌توانیم از سه رویکرد اصلی نام ببریم:

۱. رویکرد روان پویایی

ریشه این دیدگاه، آثار و نظریات زیگموند فروید است. او معتقد بود همه چیز زیرِ سر ناخودآگاه است و اگر سر از کارش در بیاوریم، مشکلات روانی بهبود خواهند یافت. بنابراین در این رویکرد (به ویژه برای روانکاوی) از تکنیک‌هایی برای بررسی ناخودآگاه فرد‌ و شناسایی انگیزه‌های عمیق و ریشه‌دار استفاده می‌شود.

۲. رویکرد رفتاری شناختی (CBT)

در این شیوه روانشناسان بالینی احساسات، رفتار و افکار فرد را زیر ذره‌بین می‌گذارند. یا به بیان دیگر ارتباط بین این سه مورد را بررسی می‌کند و از این طریق به شناسایی دلایل مشکلات می‌پردازند. بدن به روش‌های مختلف سعی می‌کند با ما حرف بزند؛ با افکاری که ایجاد می‌کند، علائم بدنی که وجود دارد و رفتارهایی که گاهی به صورت ناخودآگاه و از روی عادت انجام می‌شود. بررسی زبان بدن درک روشن‌تری به ما می‌دهد.

۳. رویکرد انسان گرایانه

این رویکرد حاصل نظریات و تفکرات انسان‌هایی همچون آبراهام مازلو و کارل راجرز است و به طور کلی بر خود شکوفایی انسان تمرکز دارد. (در جدول نیازهای مازلو که احتمالاً با آن آشنا هستید، بالاترین سطح نیاز در انسان، نیاز به خودشکوفایی است.)

جمع‌بندی

به پایان مقاله «روانشناسی بالینی چیست؟» رسیدیم. به عنوان نکته آخر باید بگویم مراجعه به روان درمان‌گر بهترین کاریست که می‌توانید در حق خود انجام دهید! اگر با مشکلاتی در روان خود درگیر هستید و یا درون ناآرامی دارید، کمک گرفتن از فرد متخصص بهترین راهکار خواهد بود. روانشناس به شما کمک می‌کند گره‌های ذهنی را شناسایی و باز کنید و به شناخت بهتری از خودتان برسید.

آیا تا به حال به روانشناس بالینی مراجعه کرده‌اید؟ نظرات و تجربیات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

منابع:

عالیه نجاری

من عالیه نجاری هستم و به مباحث روانشناسی بی‌نهایت علاقه دارم. در مقطع کارشناسی مدیریت بازرگانی خوندم اما سرگرمی اصلیم مطالعه‌ی کتاب‌ها و محتواهای روانشناسی هست. تمام تلاشم اینه که با راهنمایی‌های روانشناسان مجموعه و بررسی منابع معتبر، بهترین محتواها رو بنویسم و به مخاطبانمون کمک کنم. از ته دل آرزو دارم که همیشه حال جسم و روانتون عالی باشه.

۶ پاسخ

  1. سلام
    محتوای خوبی بود. به نظرتون کدوم یک از رویکردها اثرگذاری بیش‌تری داره و مناسب تره؟

    1. سلام مهدیه جان
      این سوال خیلی کلیه. بستگی به مشکل یا اختلال داره. برای هر اختلالی ممکنه یک رویکرد مناسب باشه.

  2. سلام وقتتون بخیر
    من یه مدتیه که با افسردگی درگیرم . به نظرتون باید به روانشناس بالینی مراجعه کنم؟ یا عمومی؟

    1. سلام زهرا جان
      فرقی نمیکنه. به سوابق کاریشون نگاه کنید و فردی که در زمینه‌ی افسردگی تجربه‌ی کاری داره رو انتخاب کنید. چون معمولا اکثر روانشناس‌ها در چند زمینه‌ی مخصوص، سابقه‌ کاری بیش‌تری دارن و ممکنه دوره‌های بیش‌تری در اون زمینه گذرونده باشن.

  3. سلام خسته نباشید
    من میخوام برای ارشد بین این دوتا رشته انتخاب کنم. اما نمیدونم کدومش برام مناسبه. چه جوری میشه فهمید؟

    1. سلام مریم جان
      باید از فردی که روانشناسی خونده راهنمایی بگیرید. ولی خب به طور کلی در ایران فرق زیادی ندارن و روانشناسان پس از گذروندن دوره‌ها مشغول به کار میشن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *