ازدواج با چه مردی اشتباه است؟ بررسی اصلی ترین ویژگی‌ها

ازدواج با چه مردی اشتباه است؟

ازدواج با چه مردی اشتباه است؟‌ ازدواج و شروع زندگی مشترک یکی از مهم‌ترین تصمیم‌گیری‌ها در طول زندگی می‌باشد. سختی تصمیم‌گیری در ازدواج‌های سنتی بیش‌تر می‌شود و اگر راجع به زندگی مشترک آگاهی نداشته باشیم، شاید در انتخاب شریک عاطفی درست عمل نکنیم. تفکرات قدیمی می‌گوید «پسر وقتی به سن جوانی رسید و توانست از پس مخارج زندگی بر بیاید، باید ازدواج کند.» یا‌ «وقتی پسری از سربازی برگشت، برای ازدواج آماده است و خانواده باید برای او آستین بالا بزند!»

اما باید بدانیم که داشتن شرایط اولیه‌‌ی ازدواج، تنها اصل لازم برای شروع زندگی مشترک نیست و موارد بسیار زیادی در شکل‌گیری یک ازدواج موفق نقش دارد. در این مقاله، درمورد این موضوع صحبت می‌کنیم که در کنار سربازی و دفترچه بیمه (!) به چه مواردی باید توجه کنیم و چه ویژگی‌هایی نشانه مناسب نبودن فرد مقابل برای ازدواج است.

ازدواج با چه مردی اشتباه است؟

مردی که شخصیت مستقلی ندارد و با مهارت گفتگوی سالم آشنا نیست، نمی‌تواند شریک زندگی خوبی باشد.

در این بخش به ویژگی‌هایی می‌پردازیم که اگر در فرد مقابل وجود داشته باشد، می‌تواند نشان‌ دهد که فرد مناسبی برای ازدواج نیست و لازم است با دقت و توجه بیش‌تری تصمیم‌گیری کنیم. البته موارد مهم، محدود به ویژگی‌هایی که در این بخش گفته می‌شود نیست و ما اصلی‌ترین موارد را بیان می‌کنیم.

 ۱. مردی که شخصیت مستقلی ندارد.

استقلال فقط مربوط به مباحث مالی نیست؛ فردی که شخصیت مستقلی دارد، از خودباوری برخوردار است، اعتماد به نفس و عزت نفس دارد، در هنگام بروز مشکلات می‌تواند شرایط را مدیریت کند و گاهی برای ارتقای شرایط زندگی از منطقه امن خود خارج می‌شود. علاوه بر این افراد مستقل، در اصطلاح روی پای خودشان ایستاده‌اند، می‌توانند برای آینده برنامه‌ریزی کنند، توانایی نه گفتن دارند، به راحتی تحت تاثیر دیگران قرار نمی‌گیرند، مسئولیت‌پذیر هستند و برای تصمیم‌گیری‌های مهم، خود را وابسته به دیگران نمی‌بینند.

استقلال یکی از ویژگی‌های بسیار مهم برای انتخاب شریک عاطفی می‌باشد؛ زیرا شخصیت مستقل بستر شکل‌گیری بسیاری از صفات مثبت است. در نتیجه ازدواج با فردی که شخصیت مستقلی ندارد، می‌تواند اشتباه باشد.

۲. کسی که اهل گفتگو نیست.

لازم است بدانیم لزوماً فردی که توانایی حرف زدن دارد را نمی‌توان اهل گفتگو دانست! برخورداری از مهارت‌ گفتگوی سالم، یکی از ویژگی‌های مهم برای انتخاب شریک عاطفی است. زیرا در زندگی مشترک، هنگامی که با تعارض‌ یا اختلاف نظر رو به رو می‌شویم، باید بتوانیم با همسر خود درباره آن گفتگو کنیم و به توافق برسیم. تعارض‌هایی که درباره آن گفتگو نمی‌شود و حل نشده باقی‌ میماند، به مرور مشکلات عمیقی را در رابطه ایجاد می‌کند.

فردی که با مهارت گفتگوی سالم آشنایی دارد شنونده خوبیست، شروع به قضاوت یا نصیحت نمی‌کند، به اعتقادات یا نظرات خود تعصب ندارد و می‌تواند شنوای نظرات مخالف باشد و رنج یا ناراحتی فرد مقابل را ناچیز و بی‌اهمیت نمی‌داند. در مقاله «معیارهای انتخاب همسر» نیز درباره اهمیت گفتگو صحبت کردیم.

بیشتر بخوانید:

۳. دارای اختلال روانی است.

اختلال‌های روانی با تاثیر بر تفکر، رفتار، ذهن، روان و خلق و خوی فرد، ناراحتی‌‌های زیادی برای او ایجاد می‌کند. بسیاری از ما برای رنج‌های روانی و ذهنی اهمیت قائل نیستیم و چون با چشم غیر مسلح (!) قابل مشاهده نیست، فکر می‌کنیم آن‌قدر‌ها هم تاثیری بر زندگی نمی‌گذارد. به عنوان مثال فردی که به افسردگی مبتلاست، ممکن است دچار یک ناامیدی ریشه‌دار و پوچی مطلق شود و گاهی شدت این ناامیدی و تاریکی تا حدی افزایش پیدا می‌کند که توانایی انجام کارهای روزمره را از فرد می‌گیرد.

یا مثال دیگر این‌که وسواس فقط شستن مداوم وسایل و تمیزی افراطی نیست؛ گاهی لباسِ نشخوار فکری را به تن می‌کند و فرد توسط افکار خود در گوشه رینگ گیر افتاده و کتک می‌خورد. تمام اختلال‌های روانی مثل افسردگی، وسواس، اضطراب، خود بیمار انگاری و … کیفیت زندگی و روابط انسان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. بنابراین فردی که با رنج روانی درگیر است، ابتدا باید برای درمان اقدام کند و سپس برای تشکیل خانواده تصمیم‌ بگیرد.

۴. رابطه تمام نشده‌ای دارد.

ازدواج با چه مردی اشتباه است؟ کسی که رابطه تمام نشده‌ای دارد.

فردی که پیش از اتمام یک رابطه، وسوسه شروع روابط جدید را عملی می‌کند، از درون متزلزل است و به هیچ عنوان شخص مناسبی برای تجربه رابطه عاشقانه نیست. کسی که خیانت می‌کند روش‌های بالغانه برای ابراز نیازهای خود را نیاموخته است. یا این احتمال وجود دارد که با رنج‌های ذهنی و روان زخم‌هایی در سطح ناخودآگاه درگیر باشد. علاوه بر این گاهی افراد برای فرار از ضعف‌ها یا واقعیت‌های تلخ زندگی خود، دست به خیانت و شروع روابط نادرست می‌زنند. در صورتی که لازمه داشتن یک رابطه سالم این است که ابتدا رنج‌های درونی خود را شناسایی و درمان کنیم؛ شروع روابط جدید راه مناسبی برای فرار از زخم‌ها نیست.

۵. مدیریت خشم را نیاموخته است.

آشنایی با مهارت مدیریت خشم بسیار اهمیت دارد؛ زیرا یکی از نشانه‌های سلامت روان و بلوغ عاطفی است. فردی که با این مهارت آشنایی ندارد، افسار رفتار خود را به دست خشم می‌سپارد، نمی‌تواند در لحظه واکنش مناسبی داشته باشد و تصمیم‌ درستی بگیرد که منجر به افزایش خود سرزنشی و سطج استرس می‌شود. شخصی که در مقابل هیجان عصبانیت، توانایی واکنش مناسب ندارد، نمی‌تواند گفتگوی سالمی با اطرافیان برقرار کند، درگیر چرخه «عصبانی هستم از این که عصبانی شدم!» می‌شود و احتمالاً با درون خود در صلح و دوستی نیست. چنین فردی نمی‌تواند شریک عاطفی مناسبی باشد و ابتدا باید دلایل خشم درونی را شناسایی و برای رفع آن‌ها اقدام کند. در مقاله «شوهر و مرد ایده‌آل برای ازدواج» نیز به موضوع اهمیت کنترل احساسات پرداخته‌ایم.

۶. انعطاف پذیر نیست و در مقابل تغییرات گشودگی ندارد.

انعطاف پذیری در مقابل تغییرات، یک ویژگی مهم می‌باشد؛‌ زیرا شرایط زندگی با تغییرات و پستی و بلندی‌های زیادی همراه خواهد بود و عدم انعطاف پذیری، فرد را شکننده می‌کند. افرادی که در مقابل تغییرات گشودگی ندارند، معمولاً از ریسک فراری هستند، سبک زندگی یکنواخت و ثابتی را انتخاب می‌کنند، به صورت افراطی به برنامه‌ریزی پایبند می‌باشند و تغییرات ناگهانی آن‌ها را به هم می‌ریزد. (چیزی که در واقعیت زیاد اتفاق می‌افتد.) علاوه بر این به دلیل ترسی که نسبت به تغییرات دارند، مدام در حال پیش‌بینی آینده هستند تا درباره همه احتمالات آگاهی داشته باشند و کم‌تر تَرَک بخورند!

اما در مقابل فردی که انعطاف‌پذیر است، لذت تجربه هیجانات گوناگون و فرصت‌های مختلف را از دست نمی‌دهد، می‌تواند از منطقه امن خود خارج شود، اگر شرایطی مطابق برنامه پیش نرفت به خود سرزنشی دست نمی‌زند و در صورت رویارویی با تغییرات ناگهانی، واکنش بهتر و مدیریت مناسب‌تری خواهد داشت. (منبع)

۷. فردی که اعتیاد دارد.

فردی که درگیر اعتیاد است در ابتدا باید برای درمان مشکلات خود اقدام کند.

ازدواج با فردی که اعتیاد دارد (هر نوع اعتیادی) کار بسیار اشتباهیست. اعضای خانواده فرد معتاد، برای مراقبت از او تحت فشار زیادی قرار می‌گیرند و مستعد مشکلات روانی نظیر اضطراب و افسردگی خواهند بود. هنگامی که بدن به طور مدام با هیجان اضطراب و ترس مواجه باشد، خود را در حالت آماده باش و مکانیزم‌های دفاعی نگه می‌دارد که این وضعیت دائمی فشارهای جسمی و روانی زیادی برای اعضای خانواده فرد معتاد ایجاد می‌کند. مشکلات مالی، مورد آزاد و اذیت قرار گرفتن و فرسودگی روانی از آثار دیگر زندگی با فرد معتاد می‌باشد.

اعتیاد مانند این است که فرد برای فرار از واقعیت‌های تلخ زندگی یا روان‌زخم‌های درونی، از مواد مخدر یا هر چیز اعتیاد آور دیگری استفاده کند تا برای ساعاتی خود را در یک لایه حباب نازک، مخفی کند. اما پس از آن‌که تاثیر مواد مخدر از بین رفت، حباب اعتیاد می‌ترکد و فرد می‌بیند «ای دل غافل! مشکلات هنوز هم به قوت خود باقی هستند.» پس دوباره حباب جدیدی ایجاد می‌کند و این چرخه ادامه دارد… (منبع)

۸. کمال‌گرا است.

این روزها کمال‌گرایی به یک نقطه ضعف شیک تبدیل شده است! اما این ویژگی خانمان سوز (!) می‌تواند منجر به رنج‌های بسیار زیادی شود؛ زیرا فرد کمال‌گرا معیارهای سطح بالا و سخت‌گیرانه‌ای برای خود تعیین می‌کند و چون دسترسی به معیارهای تعیین شده بسیار سخت یا زمان‌بر خواهد بود، سرخورده و ناامید می‌شود. کمال‌گرایی لانه بسیاری از رنج‌های روانی، از جمله اضطراب و افسردگی است و نباید نسبت به آن بی‌اعتنا بود.

افراد کمال‌گرا نسبت به دیگران نیز سخت‌گیر هستند و از اطرافیان نیز انتظار دارند که معیارهای سطح بالای آن‌ها را محقق کنند. علاوه بر این تفکر صفر و صدی دارند و همه چیز را در دو دسته خوب‌ها و بدها دسته‌بندی می‌کنند،(حد وسطی وجود ندارد.) از شکست می‌ترسند، در چرخه اهمالکاری محبوس می‌شوند و حس ارزشمندی ذاتی ندارند و ارزش خود را وابسته به دستاوردهای عالی و بی‌نقص می‌دانند. زندگی با یک فرد کمال‌گرا می‌تواند سخت و فرساینده باشد. (منبع)

بیشتر بخوانید:

۹. تمایل زیاد به کنترل‌گری دارد.

فردی که تمایل زیاد به ‌کنترل‌گری دارد، ممکن است با روان‌زخم‌هایی درگیر باشد که مربوط به دوران کودکی است. کودکانی که در خانواده پر تنش و محیطی ناامن بزرگ می‌شوند، سعی می‌کنند با کنترل دیگران و شرایط پیرامون، حس امنیت را در خود ایجاد کنند و به کودک درون خود بگویند «نگران نباش. من همه چیز را کنترل می‌کنم تا خطری ما را تهدید نکند.» زندگی با فرد کنترل‌گر بسیار سخت خواهد بود؛ زیرا این افراد تمایل به محدود کردن اطرافیان خود دارند، بدبین هستند، بیش از حد دیگران را مورد سرزنش و انتقاد قرار می‌دهند، فکر می‌کنند همیشه حق با آن‌هاست و توانایی گفتگوی سالم ندارند.

این‌گونه انسان‌ها باید در وهله اول با زخم‌های روانی خود رو به رو شوند و برای درمان آن اقدام کنند؛ زیرا در اعماق وجود آن‌ها، کودکی ترسیده و آسیب دیده وجود دارد که هرگز دیده و شناخته نشده است. علاوه بر این همان‌طور که در مقاله «ویژگی‌های رفتاری در ازدواج» بیان کردیم، توانایی عشق و مهربانی ورزیدن بسیار اهمیت دارد؛ افراد کنترل‌گر ممکن است به دلیل سخت‌گیری زیاد نتوانند به راحتی محبت کنند.

۱۰. مردی که عزت نفس پایینی دارد.

ما در ابتدا باید خودمان را دوست داشته باشیم تا بتوانیم به دیگران عشق بورزیم.

همان ‌طور که در مقاله «عزت نفس پایین در رابطه» بیان کردیم، عزت نفس به معنای حس ارزشمندی درونی است. چرا اهمیت دارد؟ چون هر فرد در ابتدا باید خودش را دوست داشته باشد تا بتواند به دیگران عشق بورزد. علاوه بر این عزت نفس پایین منجر به صفات ناپسند دیگری خواهد شد؛ به عنوان مثال فردی که حس ارزشمندی درونی ندارد نمی‌تواند راحت به دیگران اعتماد کند، ممکن است درگیر تجزیه و تحلیل بیش‌ از حد و نوعی از وسواس فکری باشد و در دام مقایسه یا حسادت گرفتار شود. در نتیجه صلح درونی و حس ارزشمندی از درون، صفات مثبتی برای شریک زندگی است.

جمع بندی

به پایان مقاله «ازدواج با چه مردی اشتباه است؟» رسیدیم. اگر از مرحله انتخاب شریک عاطفی عبور کرده‌اید و در حال مطالعه این مقاله هستید باید بگویم در صورت مشاهده هر یک از ویژگی‌های فوق در شریک عاطفی خود، به او کمک کنید تا برای اصلاح و یا رفع روان‌زخم‌ها قدم بردارد. بعضی از ویژگی‌های اخلاقی مثل کمال‌گرایی یا عدم عزت نفس، مسائل بی ‌اهمیتی به نظر می‌رسند اما تاثیر زیادی بر کیفیت زندگی و روابط می‌گذارند. در اکثر مواقع مراجعه به درمانگر و روانشناس، بهترین و مطمئن‌ترین راه برای شناسایی و اصلاح ضعف‌های درونیست.

مطالعه مقالات «وظایف مردان در زندگی مشترک» و «اشتباهات در آشنایی قبل از ازدواج» نیز کمک کننده است.

از نظر شما چه ویژگی‌های دیگری منجر به ایجاد تعارض در زندگی زناشویی و کاهش کیفیت روابط می‌شود؟ نظرات و تجربیات خود را با ما در میان بگذارید.

منابع:

عالیه نجاری

عالیه نجاری

من عالیه نجاری هستم و به مباحث روانشناسی بی‌نهایت علاقه دارم. در مقطع کارشناسی مدیریت بازرگانی خوندم اما سرگرمی اصلیم مطالعه‌ی کتاب‌ها و محتواهای روانشناسی هست. تمام تلاشم اینه که با راهنمایی‌های روانشناسان مجموعه و بررسی منابع معتبر، بهترین محتواها رو بنویسم و به مخاطبانمون کمک کنم. از ته دل آرزو دارم که همیشه حال جسم و روانتون عالی باشه.

۶ پاسخ

  1. کمالگرایی خیلی بده. اگه همسرتون کمالگرا باشه دائم معیارای سختگیرانه میذاره و همیشه در حال غر زدنه.

  2. سلام خسته نباشید. من به صورت سنتی ازدواج کردم و بعد از ازدواج متوجه شدم همسرم توانایی تصمیم‌گیریش به شدت پایینه. برای هر تصمیمی باید همه چیز رو تجزیه تحلیل کنه. این به خاطر پایین بودن عزت نفسه؟

    1. سلام لاله جان
      ناتوانی در تصمیم‌گیری علل زیادی میتونه داشته باشه و یکیش عدم وجود عزت نفسه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *