دلایل افسردگی چیست؟

علت درونگرایی

آدم‌های بزرگ ریسک می‌کنند! اما نه بر سرِ سلامت روان و زندگی‌شون…

مراقب باش داری سرِ چی قمار می‌کنی…

افسردگی به عنوان یک اختلال روانشناختی بیماری پیچیده‌ای است و نمی‌توان یک دلیل برای آن مشخص کرد. بروز علائم در افراد معمولا حاصل چندین اتفاق و دلیل است. این دلایل احتمالی شامل موارد زیر می‌شوند:

1- ژنتیک

2- ویژگی‌های شخصیتی

2-1- اضطراب

2-2- ترس از مسئولیت

2-3- کمال‌گرایی

2-4- عزت نفس پایین

2-5- ترس از تنهایی وجودی

2-6- روان‌رنجوری

2-7- درون‌گرایی زیاد

3- اتفاقات تلخ زندگی

4- دوران کودکی ناامن

4-1- والدین هلیکوپتری

5- عملکرد مدارهای عصبی

6- یائسگی

7- الکل و مواد مخدر

8- بیماری

افسردگی با چه علائمی همراه است؟

در مقاله «نشانه‌ های افسردگی»‌ مفصل به این موضوع پرداخته‌ایم. در این‌جا مختصری درباره علائم صحبت می‌کنیم و شیرجه می‌زنیم در اصل مطلب! افسردگی به معنای ناامیدی و بی‌انگیزگی عمیق و ریشه‌دار است. کرختی و بی‌معنا پنداشتن زندگی آن‌قدر زیاد می‌شود که فرد دیگر انرژی انجام کارهای روزمره را ندارد. صداهای ذهنی آزار دهنده و سرزنش‌گر هستند و در موارد شدیدتر ممکن است میل به آسیب زدن به خود وجود داشته باشد. کند شدن سرعت انجام کارها، اختلالات خواب، تغییر در اشتها و کاهش یا افزایش وزن، عدم تمرکز و بی‌میلی از نشانه‌های دیگر این بیماری است.

 

 

 

 

علل افسردگی چیست؟

افسردگی، اضطراب و کمال‌گرایی، سه دلیل افسردگی هستند.

در این بخش به دلایل اصلی افسردگی می‌پردازیم. اما همان‌طور که در بخش مقدمه گفته شد، باید ببینید چه عواملی بشکه‌ی روانتان را پر کرده است! قطرات و دلایل بسیار زیادی دست به دست هم می‌دهند تا افسردگی ایجاد شود. در بسیاری از مواقع تشخیص دلایل از عهده ما خارج است و روانشناس یا روانکاو باید علت‌های ریشه‌ای را شناسایی کند.

برخی عوامل در زندگی روزمره می‌توانند جرقه‌ای برای آتش افسردگی باشند اما این عوامل به‌تنهایی دلیل افسردگی نیستند بلکه عوامل بسیار زیادی در زمینه و در کنار یکدیگر دخیل هستند. (منبع)

۱. ژنتیک

اگر از خانواده شما، کسی به افسردگی مبتلا شده باشد، احتمال بروز این بیماری در شما نیز بیش‌تر است. آیا والدین، خواهر و یا برادر شما علائم افسردگی داشته‌اند؟ در منابع علمی مختلف گفته می‌شود که ژن‌ها می‌توانند بیماری‌هایی مثل افسردگی را به نسل‌های بعد منتقل کنند. البته حتی اگر علائم افسردگی را در اعضای خانواده خود مشاهده می‌کنید، ابتلای شما تنها تحت تأثیر ژن نیست و عوامل زیادی در کنار وراثت وجود دارد.

 

 

 

 

۲. ویژگی‌های شخصیتی

این مورد، ویژگی‌های بسیار زیادی را شامل می‌شود. همان‌طور که در مقاله «نشانه‌های افسردگی» بیان کردم، یک سال از زمانی که علائم این بیماری را در خود دیدم می‌گذرد. مقالات مجموعه افسردگی حاصل مطالعات، شنیده‌ها و خوانده‌هایم در این زمینه‌ است. به مرور زمان پی بردم که چه ویژگی‌های شخصیتی با همکاری یک‌دیگر افسردگی را ایجاد می‌کنند. اگر این ویژگی‌ها را در خود مشاهده می‌کنید، مراجعه به درمان‌گر را در اولویت بگذارید. (پیش‌گیری از افسردگی، بهتر از درمان است.)

الف) اضطراب

اضطراب لانه‌ی بسیاری از رنج‌های روانیست. اگر آذم مضطربی هستید، یک کودک درونِ ترسیده و زخم خورده درونتان وجود دارد. اضطراب زبان بدن برای صحبت‌ کردن با ماست؛ تا زمانی که از کنار دلشوره‌هایمان بی‌توجه عبور کنیم، کاهش نخواهد یافت. همان‌طور که در مقاله «تأثیر استرس بر بدن» بیان کردیم، استرس مداوم، روان را فرسوده می‌کند و انسان را به سمت سایر اختلال‌های روانی پیش می‌برد. شناسایی ریشه‌های اضطراب و آشنایی با راهکارهای کنترل آن در این مقاله نمی‌گنجد؛ پس اگر انسان مضطربی هستید، حتماً از یک درمانگر کمک بگیرید.

ب) ترس از مسئولیت

شاید این مورد را جای دیگری ندیده باشید؛ اما باور کنید سرِ رشته‌ی افسردگیتان را که بگیرید، رگه‌هایی از ترس از مسئولیت را مشاهده خواهید کرد. فرد افسرده حس می‌کند نمی‌تواند در جهان نقش و فاعلیت داشته باشد، خود را تسلیم اتفاقات بیرونی می‌بیند و کم کم به سمت کرختی و انفعال پیش می‌رود. هنگامی که بپذیریم، مسئول زندگی خود هستیم و منتظر نجات دهنده بیرونی نباشیم، درمان آغاز می شود. (برای من این موضوع یکی از دلایل پر رنگ افسردگی بود.) یادگیری پذیرش مسئولیت‌ها بسیار سخت و مفصل است؛ از پذیرفتن مسئولیت‌های کوچک شروع کنید. (کتاب خرده عادت‌ها نوشته‌ی جیمز کلییر در این زمینه کمک کننده است.)

پ) کمال‌گرایی

کمال‌گرایی یکی از دلایل افسردگی است.

دلم از دست کمال‌گرایی خون است! نمی‌دانید که چه بر سر روان و جسم آدم می آورد! معیارها و انتظارات سطح بالایی تعیین می‌کنی، برای رسیدن به آن‌ها خودت را فرسوده می‌کنی و در نهایت هم هیچ‌وقت راضی نخواهی بود. (یک کمال‌گرای افراطی هستم؛ مال خانم دکتر بودم!) انسان کمال‌گرا همه‌چیز را در ایده‌آل‌ترین حالت ممکن می‌خواهد؛ ایده‌آل‌های سخت‌گیرانه که در بسیاری از مواقع دستیابی به آن‌ها غیر ممکن است. پس در نهایت با خود می‌گوید «چگونه به اهدافِ به این بزرگی برسم؟ نمی‌توانم. پس بگذار منفعل باشم!» و همین جمله، آغازی برای منفعل شدن، کرختی و افسردگی است. (اگر کمال‌گرا هستید، مطالعه کتاب‌های دردسر‌های کمال‌طلبی اثر مارتین آنتونی و چگونه کمال‌گرا نیاشیم اثر استفان گایز، کمک کننده است.)

 

 

 

 

ت) عزت نفس پایین

بارها در مقالات گوناگون از جمله «عزت نفس پایین در رابطه» گفته‌ام که همه‌‌ی مشکلات از آن‌جایی شروع می‌شود که نمی‌توانیم خودمان را دوست داشته باشیم. بسیاری از ما با خود شفقتی آشنا نیستیم، صداهای ذهنیمان سرزنش کننده و آزار دهنده است و برای خودمان حس ارزشمندی قائل نیستیم. پس برای کسب تأیید و ارزش به دیگران وابسته می‌شویم؛ غافل از این‌که هیچ محبتی از جانب دیگران، خلأ درونیمان را پر نخواهد کرد. (اگر عزت نفس پایینی دارید حتماً به درمان‌گر مراجعه کنید و تکنیک‌های خود شفقتی را یاد بگیرید. مطالعه کتاب تکه‌هایی از کل منسجم هم مفید خواهد بود.)

ث) ترس از تنهایی وجودی

بگذارید از تجربه‌ی‌ خودم بگویم. هنگامی که هنوز نابالغ بودم، در خوش‌خیالی شدیدی به سر می‌بردم. فکر می‌کردم در دنیای بیرون همه‌چیز خوب پیش‌ می‌رود و اگر اراده داشته باشم به هرچیزی خواهم رسید. اما هنگامی که دوران تحصیل را به پایان رساندم و وارد دنیای بزرگسالانه شدم، تَرَک خوردم! با خودم می‌گفتم «جدی جدی همه‌چیز راحت و زیبا نیست! باید به تنهایی از پس سختی‌ها و مسئولیت‌ها بر بیایم.» آشنایی با تنهایی وجودی مرا در هم شکست! رو به رو شدن با دنیای بزرگسالانه باعث شد تا عمق وجود ناامید شوم و بترسم. به مسیر زندگیتان نگاه کنید؛ آیا تا به حال با این جنس تنهایی (نه تنهایی بین فردی) رو به رو شده‌اید؟

ج) روان رنجوری

همان‌طور که در مقاله «روان رنجوری» بیان کردیم، این مورد یک ویژگی مخرب محسوب می شود. ویژگی‌های خاص در افراد روان رنجور، مثل بدبینی زیاد، تلاش افراطی برای کسب قدرت، شکننده بودن در مقابل احساسات ناخوشایند، ناامیدی، کمال‌گرایی و … می‌تواند منجر به افسردگی شود. بنابراین حتماً مقاله روان رنجوری را مطالعه کنید و اگر نشانه‌ها را در خود یافتید، مراجعه به درمانگر را در اولویت بگذارید.

چ) درونگرایی زیاد

درونگرایی زیاد و دوری مداوم از جمع، می‌تواند به افسردگی منجر شود.

به عنوان نکته اول باید بگویم من هم یک درونگرا هستم و همواره از حق درونگرایان عزیز دفاع می‌کنم! اما همان‌طور که در مقاله «درونگرایی چیست؟» بیان کردیم، این افراد باتری اجتماعی بودنشان زودتر تمام می‌شود و ارتباطات اجتماعی کم‌تری نسبت به برونگراها دارند. تنهایی زیاد و انزوا، می‌تواند وسواس فکری را افزایش دهد و تأثیر منفی افکار آزارگر بیش‌تر می‌شود. (من هم برای مدت طولانی از جمع‌ها فاصله گرفتم و این موضوع بی‌تأثیر نبود.) علاوه بر این، درونگراها نسبت به محرک‌های بیرونی حساسیت بیش‌تری دارند و در ذهن خود زندگی می‌کنند. همین موضوع موجب می‌شود رنج‌ها و ناراحتی‌های بیرونی اثر مخرب‌تری روی آن‌ها بگذارد.

 

 

 

 

۳. اتفاقات تلخ زندگی

همیشه هم دلایل افسردگی درونی نیست و گاهی در زندگی اتفاقات ناگواری رخ می‌دهد که انسان را دچار فروپاشی می‌کند. به عنوان مثال از دست دادن یکی از عزیزان، اتمام رابطه عاشقانه، بیماری، ورشکستگی مالی و … می‌توانند فشارهای زیادی به روان فرد وارد کنند. در این مورد نیز، مراجعه به درمان‌گر و صحبت کردن درباره اتفاق پیش‌ آمده، کمک بسیار زیادی خواهد کرد.

۴. دوران کودکی ناامن

منظور از ناامن، سپری کردن دوران کودکی، در خانواده‌ای با روابط ناسالم و بی‌ثبات است. کودکی که پا به این جهان می‌گذارد برای نیازهای اولیه خود به پدر و مادر وابسته است. بنابراین جنگ و دعوای بین والدین و شرایط نامناسب، موجب می‌شود کودک بقای خود را در خطر ببیند و ریشه اضطراب در او کاشته شود. دوران کودکی نقش بسیار زیادی در سلامت روان انسان دارد اما اگر با هر نوع اختلال روانی درگیر هستید، تنها کسی که می‌تواند تغییری ایجاد کند خودتانید. پس اولین قدم را برای درمان بردارید.

الف) والدین هلیکوپتری

والدین هلیکوپتری فرزندانی وابسته تربیت می‌کنند.

گاهی محبت زیاد هم از جنبه‌های دیگر کودک را به افسردگی مستعد می‌کند. والد هلیکوپتری به پدر یا مادری گفته می‌شود که در تمام موقعیت‌ها مثل هلیکوپتر بالای سر فرزندش ظاهر می‌شود! این‌گونه والدین به دلیل محبت زیاد، فرزندان خود را وابسته تربیت می‌کنند؛ نمی‌گذارند کودکشان مسئولیت‌هایی را هرچند کوچک بر عهده بگیرد، یا گاهی به تنهایی از پس مشکلاتش بر بیاید. چنین کودکانی معمولاً با وابستگی زیاد، عزت نفس پایین و عدم مسئولیت‌پذیری بزرگ می‌شوند و با توجه به مواردی که گفتیم، بفرمایید، افسردگی شما آماده است!

۵. عملکرد مدارهای عصبی

گفته می‌شود که اتصالات سلول‌های عصبی، رشد سلول‌های عصبی و عملکرد مدارهای عصبی، تأثیر زیادی بر افسردگی دارند. بنابراین مناطقی که نقش زیادی در افسردگی دارند، هیپوکامپ، آمیگدال و عقده‌های قاعده‌ای هستند. به عنوان مثال تحقیقات نشان می‌دهد، استرس مداوم از تولید سلول‌های عصبی جدید جلوگیری می‌کند و به همین دلیل هیپوکامپ در افراد افسرده کوچک‌تر است. (هیپوکامپ نقش مهمی در پردازش حافظه بلند‌مدت دارد.)

آمیگدال هم بخش مربوط به احساسات را می‌چرخاند! آمیگدال گروهی از ساختارهای عمیق در مغز است که با عواطف گوناگون مثل خشم یا ناراحتی سر و کار دارد. هنگامی که خاطره‌ای را به همراه احساسی که در آن لحظه داشتیم به یاد می‌آوریم، پای آمیگدال در میان است! تحقیقات نشان می‌دهد افرادی که به افسردگی مبتلا هستند، آمیگدال بزرگ‌تر و فعال‌تری دارند.

۶. یائسگی

عادت ماهیانه نقش پررنگی در بدن زنان دارد. پایان یافتن این دوران و کاهش سطح هورمون‌ها می‌تواند در چند سال اول باعث ایجاد افسردگی شود. علائمی مثل غم و اندوه یا نوسانات خلقی، ممکن است پس از یائسگی ایجاد شود. اما جنس افسردگی در این دوران متفاوت است. (چون به دلیل تغییرات هورمونی اتفاق می‌افتد.)

۷. الکل و مواد مخدر

اعتیاد و افسردگی هم‌دیگر را تقویت می‌کنند.

اعتیاد و افسردگی می‌توانند مانند یک چرخه عمل کنند؛ یعنی ممکن است فرد معتاد برای فرار از شرایط سخت بیرونی یا روان زخم‌های درونی به اعتیاد روی بیاورد اما همین موضوع سبب افزایش افسردگی هم خواهد شد. در کتابی می‌خواندم که «بهترین راه برای خروج از چیزی، از میان آن می‌گذرد.» غم‌ها و ناراحتی‌ها باید احساس شوند تا پذیرش و تسکین حاصل شود. فرار از آن‌ها و استفاده از مسکن‌های موقت پاک کردن صورت مسئله است!

۸. بیماری‌ها

درد مزمن بر کیفیت زندگی اثر می‌گذارد و احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش می‌دهد. علاوه بر این بیماری‌های طولانی و تهدید کننده هم می‌تواند بر روحیه و روان فرد تأثیر بگذارد؛ بیماری‌هایی مثل بیماری‌های قلبی یا سرطان.

درمان سریع افسردگی

از آن‌جایی که تصمیم داریم در مقاله درمان افسردگی به این موضوع پرداخته‌ایم، توضیحات طولانی را برای آن مقاله می‌گذاریم! موارد بیان شده، اصلی‌ترین راهکارهای مقابله با این بیماری هستند.

  • به روانشناس مراجعه کنید. اصلی‌ترین و مهم‌ترین راهکار برای گذر از روزهای سخت افسردگی، مراجعه به فرد متخصص است. (مشاوره آنلاین افسردگی)
  • کتاب بخوانید. مطالعه، جهان ذهنی انسان را گسترش می‌دهد و انسان را برای لحظاتی از رنج‌های روانی خود دور می‌کند.
  • ورزش کنید. تحقیقات نشان می‌دهند که ورزش و تمرکز بر فعالیت‌های بدنی، در کاهش علائم افسردگی موثر است.
  • بنویسید. افکار خود را بر روی کاغذ تخلیه کنید و به این شیوه از قدرت صداهای ذهنی بکاهید.
  • تحت نظر پزشک دارو مصرف کنید. شاید در ابتدا برای شروع درمان به مصرف دارو نیاز داشته باشید.
  • به گردش بروید و خود را در خانه محبوس نکنید. در دوران افسردگی بیرون رفتن از منزل سخت خواهد بود؛ اما بدانید که تنها ماندن و انزوا، شدت وسواس فکری و افسردگی را افزایش می‌دهد.

آیا اضطراب می‌تواند علت افسردگی باشد؟

بروز اختلالات دسته افسردگی و دسته اضطراب رایج است و مطالعات روانشناختی نشان می‌دهند مواجهه با استرس و اضطراب به صورت مکرر یا برای مدت طولانی با تحت تاثیر قرار دادن واکنش‌های بدن و مغز به استرس باعث بروز علائم افسردگی می‌شود.

طرز تفکر چگونه بر افسردگی تاثیر دارد؟

تجربیات و اطلاعات شناختی ما بر کارکرد مغز تاثیر دارند و باعث واکنش های ذهنی، بدنی و ترشح هورمون‌های مختلف می‌شوند. از طرف مقابل طرز تفکر ما حاصل تجربیات و اطلاعات شناختی و کارکردهای ذهنی و بدنی ما است.

این چرخه پیچیده تحت تاثیر یک عامل به تنهایی قرار نمی‌گیرد اما از طرف دیگر تاثیر هر بخش از این چرخه غیرقابل اجتناب است. در این شرایط وقتی فرد در معرض افسردگی است طرز تفکر وی نیز تحت تاثیر قرار می‌گیرد. کنترل این افکار در این شرایط دشوار است اما مقابله با علائم و کمک گرفتن از تکنیک‌های روانشناختی برای کنترل افکار کمک زیادی به جلوگیری و درمان افسردگی می‌کند.

کلام آخر

به پایان مقاله «دلایل افسردگی» رسیدیم. نمی‌توان تمام عوامل موثر در این بیماری پیچیده را بر شمرد. اما تلاش بر این بود که درباره عوامل کم‌تر شناخته‌ شده صحبت کنیم. آیا تا به حال علائم افسردگی را در خود مشاهده کرده‌اید؟ از چه روشی برای مقابله با این بیماری استفاده کردید؟ نظرات و تجربیات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

منابع:

عالیه نجاری

من عالیه نجاری هستم و به مباحث روانشناسی بی‌نهایت علاقه دارم. در مقطع کارشناسی مدیریت بازرگانی خوندم اما سرگرمی اصلیم مطالعه‌ی کتاب‌ها و محتواهای روانشناسی هست. تمام تلاشم اینه که با راهنمایی‌های روانشناسان مجموعه و بررسی منابع معتبر، بهترین محتواها رو بنویسم و به مخاطبانمون کمک کنم. از ته دل آرزو دارم که همیشه حال جسم و روانتون عالی باشه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *